چگونگی نهادینه سازی خط‏ مشی سیاسی امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرضا، ایران

2 دانشگاه شهرضا

3 استادیار علوم سیاسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرضا، ایران

چکیده

مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سوال است که چگونه می‏ توان خط‏ مشی سیاسی حضرت امام خمینی(س) را در عرصه سیاست خارجی نهادینه سازی کرد؟ برای پاسخگویی به این پرسش، از روش تحلیل اسنادی که از انواع روش‌های کیفی است، استفاده ‌شده‌ است؛ با این روش، اسناد و مدارک موجود، شامل کتب، مقالات و ... بررسی‌ گردیده و به چگونگی نهادینه سازی خط‎‏ مشی امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی پرداخته شده است. آشنا ساختن نسل جدید، صاحبان قدرت، حاکمان، کارگزاران و جامعه با روش کاربردی کردن ‏مشی سیاست خارجی حضرت امام و تثبیت کردن آن در نظام سیاسی، از اهداف ما در این مقاله می باشد. یافته‎های تحقیق حکایت از آن دارد که به وسیله استقلال همه جانبه، تحکیم و توسعه قدرت ملی، احساس تکلیف الهی، اجرای قانون اساسی، نظارت و کنترل بر مجریان، داشتن روابط خارجی بر پایه مبانی اسلامی و استفاده از الگوی آرمانگرایی واقع‏‏ بینانه می‏ توان خط‏ مشی حضرت امام را در عرصه سیاست خارجی نهادینه ‏سازی کرد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

How to institutionalize political policy of Imam Khomeini in foreign policy

نویسندگان [English]

  • hossein babaei 1
  • ali golshani 2
  • Masoud Jafarinejad 3
1 Ph.D. Student of Political Sciences., Faculty of Humanities, Islamic Azad University, Shahreza, Iran
2 sahreza
3 Assistant Profe of Political Sciences., Faculty of Humanities, Islamic Azad University, Shahreza, Iran
چکیده [English]

The present article seeks to answer the question of how can the political policy of Imam Khomeini be institutionalized in the field of foreign policy? To answer this question, document analysis method, which is a variety of qualitative methods, has been used; In this way, existing documents, including books, articles, and so on so, have been investigated and discussed on how to institutionalize the political policy of Imam Khomeini in the field of foreign policy. The purpose of this article is to familiarize the new generation, the owners of power, governors, brokers and society with the method of applying the policy of Imam's foreign policy and stabilizing it in the political system. The findings of the research indicate that by comprehensive independence, the consolidation and development of national power, the divine duty, the implementation of the constitution, the supervision and control of the administrators, having foreign relations based on islamic basics and the use of the realistic idealist model, Imam's policy in the field of foreign policy can be institutionalized.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Imam Khomeini
  • Political policy
  • Foreign policy
  • Institutionalization
  1. سیاست خارجی، همواره و در همه جا، از مناقشه انگیزترین حوزه‏های سیاستگذاری بوده است، و در رقم خوردن سرنوشت کشور و ملت نقش قابل توجهی داشته و دارد. بنابراین برای اتخاذ سیاست خارجی مناسب و مفید، مستلزم برخورداری از خط‏مشیی قوی، منسجم و کامل می‏باشیم؛ تا افراد، گروه‏ها، نهادها و دستگاه‏های مختلف دولت را تحت تأثیر قرار دهد و دولتمردان نیز در تنظیم و اجرای سیاست خارجی بر اساس آن حرکت کنند و در مقابل حوادث و رویدادها تسلیم قدرت‏های خارجی نشوند و به تأمین نیازها و تحقق آرمان‏ها مبادرت نمایند. از این لحاظ خط‏مشی حضرت امام خمینی(س) که مبتنی بر اصول و قواعد فلسفی، کلامی، عرفانی و فقهی می‏باشد قویترین منبع برای خط‏مشی‏گذاری سیاست خارجی است. از طرف دیگر خط کلی در سیاست جمهوری اسلامی ایران، همان خطی است که حضرت امام خمینی(س) تبیین و ترسیم نموده‏اند. بدین علت بکارگیری هرگونه خط‏مشیی در سیاست خارجی به غیر از خط‏مشی ایشان، از مسائلی است که مشکلات عدیده و جبران ناپذیری را برای جامعه و مردم به وجود می‏آورد و موجب ناکارایی و زوال حکومت جمهوری اسلامی در ایران می‏گردد؛ مگر اینکه خط‏مشی سیاسی آن بزرگوار را درحوزه سیاست خارجی پایه‏ای، ریشه‏ای و تثبیت یا به عبارت دیگر نهادینه سازی نمود. در این راستا این سوال مطرح می‏شود که چگونه می‏توان خط‏مشی سیاست خارجی حضرت امام خمینی(س) را در عرصه سیاست خارجی نهادینه سازی کرد؟ در پاسخ به چنین پرسشی این نوشتار بر این مدعا است که: «خط‏مشی‏‏ سیاست خارجی حضرت امام خمینی(س) را به وسیله استقلال همه جانبه، تحکیم و توسعه قدرت ملی، احساس تکلیف الهی، اجرای قانون اساسی، نظارت و کنترل بر مجریان، داشتن روابط خارجی بر پایه مبانی اسلامی و استفاده از الگوی آرمانگرایی واقع‏بینانه می‏توان نهادینه‏سازی کرد.»

    از آنجا که خط‏مشی سیاسی حضرت امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی، می‏تواند در تأمین منافع و مصلحت عامه مردم و کشور و مسلمانان جهان نقش قابل توجهی داشته باشد؛ لذا کاربردی کردن خط‏مشی سیاسی ایشان در عرصه سیاست خارجی یک ضرورت اساسی می‏باشد. در این راستا آشنا ساختن نسل جدید، حاکمان و کارگزاران با روش کاربردی کردن خط‏مشی سیاسی آن بزرگوار در عرصه عمل از اهداف ما می‏باشد تا چراغ راهنمایی برای جمهوری اسلامی ایران، به عنوان مهمترین مصداق حکومت دینی در قرن حاضر باشد.

     

    پیشینه تحقیق

    کتاب ها و مفالات متعددی در زمینه سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی(س) منتشر شده که اگر چه به طور مستقیم به بحث ما مربوط نمی‏شود، ولی به عنوان پیشینه تحقیق می‏توان آنها را ذکر کرد. از جمله کتاب اندیشه سیاسی امام خمینی، نوشته یحیی فوزی که توسط دفتر نشر معارف منتشر شده است. در این کتاب به اصول و بنیادهای اعتقادی و فقهی که جهت‏گیری امام در سیاست خارجی را شکل می‏دهد توجه شده است. مورد دیگر کتابی با عنوان درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی، به قلم محمدرضا دهشیری از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی است. در  بخش‏هایی از این کتاب، سیاست خارجی و مبانی دیپلماسی اسلامی از دیدگاه امام خمینی(س) مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش دیگر مقاله‏ای با عنوان «امام خمینی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی» است که به قلم سید جواد میر خلیلی، در شماره 45  نشریه حکومت اسلامی منتشر شده است. در این مقاله به مبانی، اصول و اهداف سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی پرداخته شده است. بر این اساس، تألیفاتی همانند مجموعه تألیفات مذکور در روشن کردن بنیادهای نظری، اصول و اهداف سیاست خارحی در اندیشه امام خمینی(س) بسیار مفید و موثر است ولی در هیچکدام از این نوع آثار به چگونگی نهادینه سازی خط‏مشی‏سیاسی ایشان در عرصه سیاست خارجی پرداخته نشده است.

     

    روش تحقیق

    روش انجام این پژوهش، تحلیل اسنادی بوده که از انواع روش‌های کیفی است؛ به ‌این‌ترتیب با مراجعه به اسناد (کتب، مقالات و ...)، چگونگی نهادینه سازی خط‏مشی ‏سیاسی حضرت امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی تحلیل‌خواهد شد.

     تعریف تحلیل اسنادی به این شرح است: تحلیل اسنادی؛ فرایند نظم‌دهی، ساختاردهی و معنادهی به حجم انبوهی از اطلاعات جمع‌آوری ‌شده است.

     

    مفاهیم:

    1. خط‏مشی

    در حالت کلی، می‏توان گفت خط‏مشی عبارت است از: «چارچوب و قاعده کلی اجرای عملیات» (تسلیمی، 1378: 5)، بر اساس «عقیده، نظر و بینش» تا راهنمایی برای مجریان امور باشد و همانطور که در فرهنگ فارسی معین نیز آمده است خط‏مشی، «خط سیر و راهی است که انسان در پیش رو دارد.» (معین، 1386: ج2/1743) و برای رسیدن به اهداف خود باید این مسیر را بپیماید.

     

    1. سیاست:

    علم سیاست، رشته‏ای از آگاهی اجتماعی است که وظیفه آن شناخت منظم اصول و قواعد حاکم بر روابط سیاسی میان نیروهای اجتماعی در داخل یک کشور، و روابط میان دولت‏ها در عرصه بین المللی است. (عالم، 1376: 31)

     

    1. خط‏مشی سیاسی

    یک سری خط‏مشی‏هایی داریم که در عرصه حکومت‏داری از آنها استفاده می‏شود که به آن خط‏مشی سیاسی گفته می شود و عبارت از اصولی هستند که به وسیله مراجع ذیصلاح در کشور وضع شده‏اند و به عنوان یک الگو و راهنما، اقدامات و فعالیت های لازم در جامعه را راهبری می‏کنند. (الوانی، 1391: 14)

     

    1. سیاست خارجی

     تعاریف متعددی از سیاست خارجی به عمل آمده است. در تعریفى عام؛ سیاست‌ خارجى‌ عبارت از «مجموعه خط‏مشى‌ها، تدابیر، روش‌ها‌ و انتخاب‌ مواضعى‌ است که یک دولت در برخورد با‌ امور‌ و مسائل خارجى در چارچوب اهداف کلى حاکم بر نظام سیاسى اعمال مى‌نمایند» (محمدی، 1377: 18)

     

    1. نهادینه‏کردن:

     نهادینه‏کردن یعنی تثبیت‌ کردن و جا انداختن چیزی بدیع و تازه و نوظهور، که تاکنون سابقه نداشته است. همچنین واژه نهادینه‏سازی یکی از اصطلاحات علم جامعه شناسی است؛ لذا نهادینه‏کردن یک امر اجتماعی، یعنی پایه‌ای و ریشه‌ای کردن آن در متن و عمق جامعه. بر این اساس نهادینه‏کردن یک امر سیاسی نیز یعنی پایه‏ای، ریشه‏ای و تثبیت کردن آن در متن و عمق جامعه و نظام سیاسی آن.

     

    1. خط‏مشی‏ سیاست خارجی امام خمینی(س)

    حضرت امام خمینی(س)، در طول حیات پر برکت‏شان، براساس بنیان‏های فلسفی، کلامی، عرفانی و فقهی، دیدگاه‏هایشان را درباره سیاست خارجی اعلام نموده‏اند که مولفه‏های: «توحیدمحوری»، «امنیت‏محوری»، «عدالت‏محوری»، «نفی سلطه بیگانگان»، «ظلم‏ستیزى»، «استکبارستیزی»، «حمایت از مستضعفان»، «حمایت از نهضت‏های آزادیبخش»، «روابط بر اساس مبانی اسلامی ـ انسانی»،  «عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام متقابل»، «همزیستی مسالمت‏آمیز و صلح طلبی»، «التزام و پایبندى به پیمان‏هاى سیاسى»، «دعوت به اسلام»، «صدور انقلاب»، «اتحاد مسلمانان»، «نه شرقی و نه غربی» و «تشکیل امت واحده»،  از جمله خط‏مشی‏های ایشان در سیاست خارجی می‏باشد.

     

    چگونگی نهادینه سازی خط‏مشی سیاسی امام خمینی در عرصه سیاست خارجی 

    1. داشتن روابط خارجی بر پایه مبانی اسلامی

    حضرت امام خمینی(س)، خطوط خاصی را برای سیاست خارجی ارائه کرده‏اند که منبعث از  مبانی خاص اسلام از جمله کتاب و سنت است. لذا آن بزرگوار در هر فرصتی لازمه انطباق تصمیمات در عرصه سیاست خارجی را با موازین و معیارهای شرعی به مسئولان و گردانندگان آن گوشزد می‏نمودند.

     بر همین اساس باید گفت خط‏مشی ایشان در عرصه سیاست خارجی نظیر:«توحیدمحوری»، «امنیت‏محوری»، «نفی سلطه بیگانگان»، «ظلم‏ستیزى»، «استکبارستیزی»، و ... ، بر پایه مبانی اسلامی ازجمله قرآن کریم و روایات معصومین استوار گشته است. لذا اگر دولت اسلامی بر اساس مبانی خاص اسلام از جمله کتاب و سنت، برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی خود تلاش ‏کند در آن صورت راه و روش امام خمینی(س) را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار خواهد داد. این است که از مواردی که موجب تثبیت و نهادینه سازی خط‏مشی ایشان در عرصه سیاست خارجی می‏گردد داشتن روابط خارجی بر پایه مبانی اسلامی می‏باشد. زیرا حضرت امام به عنوان رهبری مذهبی، دارای اندیشه سیاسی مبتنی بر اسلام بوده است و با توجه به مبانی خاص اسلام از جمله کتاب و سنت، سیاست خارجی را خط‏مشی‏گذاری نموده‏اند و از آنجا که نقش عمده و تعیین کننده در تصمیم‏سازی‏ها، به مبانی اعتقادی و اسلامی بر می‏گردد و مبانی اعتقادی یک حکومت‏، اساس و شیوه رفتار سیاست خارجی آن را هم مانند سیاست داخلی‏اش متفاوت می‏سازد.؛ لذا داشتن روابط خارجی بر پایه مبانی اسلامی، نهادینه‏ سازی خط‏مشی‏سیاسی آن بزرگوار را در سیاست خارجی در پی خواهد داشت.

     

    1. استفاده از الگوی آرمانگرایی واقع بینانه در سیاست خارجی

    ادعای اساسی در اینجا آن است که نه واقع‏گرایی مطلق و نه آرمان‏گرایی یوتوپیایی، نمی‏تواند چاره‏ساز معضل سیاست‏های کلان یک کشور و سیاست خارجی که زیر مجموعه آن است، باشد. اگر کارگزاران سیاست خارجی ما تحت فشار یا تأثیر جو غالب آرمان‏گرایی و شعارهای ذهنی واقعیت‏ها، فرصت‏ها، مقدورات و محدودیت‏ها را نادیده انگارند در آن صورت سفینه سیاست خارجی ما در دریای متلاطم سیاست‏های جهانی سر در گم خواهد شد و ما قادر نخواهیم بود خط‏مشی‏های سیاست خارجی‏مان را در جهان تثبیت و نهادینه سازی و اعمال نماییم. لذا منطق حکم می‏کند که برای نیل به آرمان‏های درازمدت، واقیت‏ها را نیز در نظر بگیریم. و یا به عبارت دیگر در سیاست خارجی، آرمان‏گرایی واقع‏بینانه را در پیش گیریم. ‌بنابراین لازم است که آرمان‌ها در ظرف واقعیت‌ها‌ تحقق‌ ‌یابد و بین آرمان‌نگری و واقع‌بینی سازگاری برقرار‌ گردد.

      در بادی امر، با نگاهی به سیره‌ی عملی امام خمینی(س)، می‌توان تلفیقی از‌ آرمان‌گرایی‌ و واقع‌بینی را در رویکرد آن امام بر سیاست خارجی مشاهده نمود. تأیید اقدام‌ دانشجویان خط امام در تسخیر سفارت آمریکا، صدور فتوای قتل سلمان رشدی‌ بدون واهمه از پی‌آمد قطع روابط‌ با اروپا، تأکید بر حمایت از نهضت‌های رهایی‌بخش و ... حکایت از ‌‌آرمان‌گرایی‌ آن ابرمرد دارد و تأکید بر ضرورت دفاع از حدود و ثغور ایران اسلامی به‌ گونه‌یی‌ که‌ نباید تحت الشاع حمایت از مسلمانان لبنان قرار گیرد و اعلام این‌که «راه قدس از کربلا‌ می‌گذرد»، پذیرش قطعنامه‌ی 598 با توجه به شرایط و اوضاع داخلی و بین المللی و مصالح‌ جامعه‌ی اسلامی ایران و ... نشان از واقع‌گرایی آن امام همام دارد. بر همین اساس، از تدبر در اقوال و اعمال‌ امام خمینی(س) بر می‌آید‌ که ایشان آرمان‌گرایی واقع‌بین بودند و حتی در مواردی که‌ به ظاهر حاکی از آرمان‌گرایی یا واقع‌گرایی ایشان است صبغه‌هایی از دو رویکرد در او ملاحظه‌ می‌شود. (دهشیری، 1391: 336 - 335)

    بدین ترتیب، از آنجا که می‌توان تلفیقی از‌ آرمان‌گرایی‌ و واقع‌بینی را در رویکرد آن امام بر سیاست خارجی مشاهده نمود و علاوه بر این منطق هم حکم می‏کند که برای نیل به آرمان‏های درازمدت، واقیت‏ها را نیز باید در نظر بگیریم و یا به عبارت دیگر در سیاست خارجی، آرمان‏گرایی واقع‏بینانه را در پیش گیریم؛ لذا برای تثبیت و نهادینه سازی خط‏مشی‏سیاسی امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی تنها آرمان‏گرایی صرف کفایت نمی‏کند و باید واقع‏گرا هم بود. بنابراین آرمان‏گرایی واقع‏بینانه در سیاست خارجی از دیگر مواردی است که رعایت آن موجب تثبیت و نهادینه سازی خط‏مشی‏سیاسی ایشان در عرصه سیاست خارجی می‏گردد.

     

    1. تکلیف‏گرایی در سیاست خارجی

    زمانی که فرد، دین را قبول می‏کند و «خدا» برای او محور همه چیز می‌شود، بحث‌ بین‌ تصمیم‏گیری و کنش‌های فرد از‌ سویی‌ و احکام و تکلیف نیز از سوی دیگر، مطرح می‌گردد. (برزگر، 1373: 18) باید توجه داشت که سیاست خارجی در دولت اسلامی بر پایه منطق تکلیف نیز صورت می‏گیرد که براساس آن تصمیم‏ها و کنش‏های سیاست خارجی دولت اسلامی، بر مبنای تکالیف آن که در احکام الهی تعیین شده است انجام می‏گیرد. به گونه‏ای که سائق و محرکه اصلی تصمیم‏ها، کنش‏ها و رفتارها در سیاست خارجی دولت اسلامی ادای تکلیف الهی جهت جلب رضایت خداوند است که براساس آن، می‏توان به مؤلفه‏های خط‏مشی‏ سیاست خارجی دولت اسلامی دست یازید. و آنها را در سیاست خارجی تثبیت و نهادینه کرد.

    این انگیزه تصمیم‏گیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به صراحت در سخنان رهبران آن بیان شده است. برای نمونه، حضرت امام خمینی(س) به مناسبت های مختلف به این امر تصریح کرده و می‏فرماید: «ما باید به تکلیف خود عمل کنیم نتیجه حاصل شود یا نشود به ما مربوط نیست» (امام خمینی، 1378: ج2/167) «نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم، باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم. نگرانی از خود ماست، اگر ما به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای‌ ما تعیین‌ فرموده است، عمل کنیم، باکی از این نداریم که شکست بخوریم چه از شرق و چه از غرب از داخل و چه از خارج» (امام خمینی، 1378: ج15/78) در این فراز‌، ایشان‌ به‌ بعد «إحدی الحسنیین»، یعنی یکی‌ از‌ دو‌ خوبی و نیکی اشاره دارند که فرد دیندار در صورت عمل به وظیفه، در هیچ صورت- شکست یا پیروزی - متضرر نمی‌شود. اگر پیروز‌ شود‌، سود‌ مضاعف برده، اگر شکست ظاهری خورد نیز پیروز‌ است‌، زیرا به تکلیف خود عمل نموده و رضایت خدا را حاصل نموده است. (برزگر، 1373: 189 و 190) بر این اساس عمل به خط‏مشی امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی، نظیر: «نفی سلطه بیگانگان»، «ظلم‏ستیزى»، «استکبارستیزی» و ... یک تکلیف الهی است که باید بر مبنای احکام و ارزش‏های الهی به آن عمل کرد، گرچه سود و منفعت مادی در پی نداشته باشد. لذا اگر مجریان سیاست خارجی در اجرای سیاست خارجی دولت اسلامی احساس تکلیف الهی داشته باشند چیز دیگری به غیر از خط‏مشی حضرت امام نخواهند یافت زیرا که خط‏مشی‏ آن بزرگوار مبتنی بر ارزش‏های الهی است. بنابراین هرگونه احساس تکلیف الهی در سیاست خارجی، عمل به ارزش‏های الهی و در نتیجه خط‏مشی‏ ایشان را در پی خواهد داشت. بر این اساس تکلیف‏گرایی در سیاست خارجی نیز از مواردی است که موجب نهادینه سازی و تداوم خط‏مشی‏سیاسی آن بزرگوار در عرصه سیاست خارجی می‏گردد. و با ادای تکلیف الهی است که می‏توان به مشی‏ سیاسی ایشان دست یافت و آن را در سیاست خارجی تثبیت و نهادینه سازی کرد.

     

    1. الزام خط‏مشی‏گذاران بر اجرای قانون اساسی

    در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سیاست خارجی از مقولاتی است که به نحو چشمگیری لحاظ شده است. اصول 152، 153، 154، 155، 9 و 11 قانون اساسی بر طیف وسیعی از اهداف، مقاصد و ضوابط سیاست خارجی جمهوری اسلامی تاکید دارد که بخش قابل توجهی از مهمترین آرمانها و اهداف اساسی سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی بطور مستقیم در آنها آمده است.

    اصول مذکور متأثر از ماهیت اعتقادی نظام اسلامی ایران بوده و نشان دهنده خط‏مشی‏ جمهوری اسلامی در ارائه‏ی الگوهای نوین رفتاری در ساختار اجرایی سیاست خارجی می‏باشد. بنا به اصول مزبور، در دیپلماسی و سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران، خطوط کلی زیر الزاماً باید مد نظر قرارگرفته و عملی شوند:  

    1ـ نفی سلطه‌جویی 2ـ نفی سلطه‌پذیری 3ـ حفظ استقلال همه جانبه 4ـ ممنوع بودن قراردادهایی که باعث سلطه بیگانه بر کشور می‌گردد. 5ـ آرمان خود دانستن سعادت انسان در کل جامعه بشری 6ـ به رسمیت شناختن استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل به عنوان حقوق همه مردم جهان 7ـ خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملل دیگر 8ـ حمایت از مبارزات حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در همه جهان 9ـ قبول پناهندگی سیاسی 10ـ تفکیک‌ناپذیری آزادی، استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور 11ـ دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان 12ـ عدم تعهد در برابر قدرت‌های سلطه‌گر 13ـ روابط صلح‌آمیز و حسنه متقابل با دُوَل غیر محارب 14ـ احترام به قراردادها و معاهدات بین المللی 15ـ حل اختلافات بین‌المللی از طریق مسالمت‌آمیز و پذیرش حَکَمیت بر اساس حق و عدل 16ـ تعاون و مشارکت و نقش فعال داشتن در امور بین المللی 17ـ مقابله به مثل در موارد لازم 18ـ تقدم و ترجیح روابط با کشورهای اسلامی بر کشورهای غیراسلامی 19ـ رعایت عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی. (نیکزاد، 1383: 26 - 25)

    از آنجا که خط‏مشی‏گذاران در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قانون اساسی برگزیده می‏شوند و در آن چارچوب نیز موظف به انجام وظیفه می‏باشند و نمی‏توانند خودسرانه و بنابر سلیقه خود و خارج از خطوط کلی قانون اساسی خط‏مشی‏گذاری نمایند؛ لذا باید خطوط کلی مذکور را در سیاست خارجی مد نظر قرار دهند. بر همین اساس اگر مجریان قانون اساسی تکالیف خط‏مشی‏گذاران را در حوزه سیاست خارجی مشخص نموده و از سلیقه‏ای عمل کردن‏شان جلوگیری کنند و آنان را ملزم به اجرای خطوط کلی سیاست خارجیِ منبعث از اصول قانون اساسی نمایند؛ در آن صورت است که خط‏مشی‏گذارانِ خط‏مشی‏های عمومیِ سیاست خارجی به غیر از خط‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏مشی‏ امام خمینی(س) خط‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏مشی دیگری را نخواهند یافت که آنان را در اجرای خطوط کلی سیاست خارجی راهنمایی و هدایت نماید. زیرا که خطوط کلی سیاست خارجی 19 گانه مذکور عین خطوط کلی خط‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏مشی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏سیاسی امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی می‏باشد، با این تفاوت که در قانون اساسی، آن خطوط به صورت کلی آمده و به جزئیات وارد نگردیده است ولی حضرت امام آن خطوط را به صورت کامل تشریح نموده و راه را نیز نشان داده است. بنابراین الزام خط‏مشی‏گذاران بر اجرای قانون اساسی موجب روی آوردن آنها بر مشی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏سیاسی حضرت امام می‏‏گردد و نتیجه آن می‏شود که خط‏مشی ایشان در عرصه سیاست خارجی  تثبیت و نهادینه گردد.   

     

    1. استقلال همه جانبه

    استقلال از نظر لغوی از باب استفعال، با کلمات قلیل، تقلیل و قلت مرتبط است. بر همین اساس، به‌ معنای کم‌کردن و به حداقل رساندن می‌باشد. (منصوری، 1374: 55) استقلال در مفهوم کلی بدین معناست که‌ یک‌ ملت بر سرنوشت خود‌ مسلط‌ بوده و مانع از دست‌یازی بیگانگان در سرنوشت خود شوند. تعاریف متعددی برای آن ارائه گردیده و در بسیاری از تعاریف، با‌ همان‌ دید‌ ظلم‌ستیزی و نـفی حاکمیت بیگانگان نگریسته شده است. (هاشمی، 1374: ج1/172)

    داشتن استقلال در سیاست خارجی از چنان اهمیتی برخوردار می باشد که تحقق اهداف یک کشور و دولت تابعی از تحقق استقلال به معنای واقعی آن می‌باشد‌. تا‌ زمانی‌ که ملت و دولتی به استقلال دست نیابد، نه تنها به عنوان عضوی از جامعه‌ بین‌المللی‌ پذیرفته نخواهد شد، بلکه از انجام وظایف خود، چه در ارتباط با مسائل‌ داخلی‌ و چه‌ در عرصه بین‌المللی، باز خواهد ماند. بنابراین با داشتن استقلال است که دولت خواهد توانست به خوبی در مسیر خط‏مشی‏ خود در عرصه سیاست خارجی گام بردارد. بر همین اساس یکی از شروط اصلی جهت اعمال خط‏مشی حضرت امام خمینی(س) و همچنین ماندگاری و تثبیت و به عبارت دیگر نهادینه سازی آن در عرصه سیاست خارجی، داشتن استقلال و آن هم در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی و ...  است. ذیلاً به مهمترین آنها اشاره می شود:

     

    5-1. استقلال سیاسی

    در استقلال سیاسی آنچه مهم‌ است‌ عدم‌ وابستگی هیأت حاکمه و اتخاذ تصمیمات بر اساس منافع کشور است. استقلال سیاسی در دو بعد داخلی و خارجی‌ ظهور‌ و بروز می‌یابد. استقلال سیاسی در بعد داخلی‌ در‌ انحصار‌ اتخاذ تصمیمات توسط دولت تجلّی می‌یابد؛ بدین‌ معنا‌ که دولت با برخورداری از حاکمیت مطلق، برای مردم ایجاد حق و تکلیف می‌کند‌ و هیچ‌ امری نمی‌تواند برای آن محدودیت‌ ایجاد‌ نماید. در‌ بعد‌ خارجی‌، استقلال سیاسی بدین معناست که ابتکار‌ تعیین‌ و اداره روابط با دیگر کشورها در دست دولت قرار دارد. بدین ترتیب‌، استقلال‌ سیاسی عبارت است از داشتن قدرت‌ تصمیم‌گیری و خط‏مشی‏‌گذاری همراه با‌ اعمال‌ این تصمیم‌ها و خط‏مشی‏ها در حیطه‌ حاکمیت‌. (آقابخشی و افشاری راد، 1379: 277) طبق این تعریف، قدرت تصمیم‌گیری، قدرت اعمال تصمیم‌های گرفته شده و قلمرو حاکمیت‌ عناصر‌ اصلی استقلال سیاسی به حساب‌ می‌آیند‌ و بر‌ این اساس، ملت‌ و دولتی‌ مستقل به شمار می‌رود‌ که‌ بتواند بدون تأثیرپذیری از محیط خارجی اعم از منطقه‌ای و بین‌المللی، قدرت‌های بزرگ، سازمان‌های بین‌المللی‌ و شرکت‌های‌ چندملیتی، برای خود برنامه‌های کلان سیاسی‌ را‌ در جهت‌ نیل‌ به‌ توسعه و پیـشرفت تدوین نموده‌ و اعمال نماید و در عرصه بین‌المللی سیاست‌ها و عملکردهایش در راستای تأمین منافع آن باشد. (عمار، 1391: 123)

    بنابراین، یکی از مشکلات اساسی کشورهای وابسته و غیرمقتدر در دوران حاضر مسأله عدم استقلال سیاسی است. بسیاری از این کشورها در اثر سلطه کشورهای خارجی، به استان یا شهری از کشور سلطه‏گر تبدیل شده‏اند یا می‏شوند. از این لحاظ داشتن استقلال سیاسی و پاسداری از اقتدار سیاسی یکی از مفاهیم اساسی در اعمال سیاست داخلی و خارجی می باشد. چنانکه عدم استقلال سیاسی یک کشور آثار سوئی در تصمیم‏گیری‏ها و برنامه‏ریزی‏های آن خواهد داشت و در حقیقت محور خط‏مشی کشور تحت سلطه، به جای اهداف همان کشور، اهداف کشور سلطه‏گر خواهد شد و خط‏مشی‏اش در عرصه سیاست خارجی، در راستای       سلطه‏گران قرار خواهد گرفت. بنابراین برای اعمال خط‏مشی‏های حضرت امام خمینی(س) در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، داشتن استقلال سیاسی از شروط اساسی می‏باشد و با استقلال سیاسی است که می‏توان خط‏مشی‏های آن بزرگوار ـ نظیر: «توحید‏محوری»، «امنیت‏محوری»، «عدالت‏محوری»، «نفی سلطه بیگانگان»، «ظلم‏ستیزى»، «استکبارستیزی»، «حمایت از مستضعفان»، «حمایت از نهضت‏های آزادیبخش»، «روابط بر اساس مبانی اسلامی»، «عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام متقابل»، «همزیستی مسالمت آمیز و صلح طلبی»، «التزام و پای‏بندى به پیمان‏هاى سیاسى»، «دعوت به اسلام»، «صدور انقلاب»، «اتحاد مسلمانان»، «نه شرقی و نه غربی» و «تشکیل امت واحده» ـ را در عرصه سیاست خارجی اعمال، تداوم، تثبیت و در نهایت نهادینه سازی کرد. 

     

    5-2. استقلال اقتصادی‌

    جامعه‏ای که اراده کرده است آزاد از حیطه سلطه‏گران زندگی کند و به دور از انواع فشارها، تحمیل‏ها‏، باج‏خواهی‏ها، زورگویی‏ها و ... به زندگی خویش ادامه دهد و استقلال سیاسی اش را ـ پس از کسب ـ حفظ کند و به آن استمرار بخشد، باید در فکر و تلاش برای رفع هر گونه نیازمندی خویش به بیگانگان و در درجه اول به سلطه‏گران جهانی باشد تا از خطرات تهدید کننده‏ی استقلال سیاسی در همه شرایط ایمن گردد، وگرنه نیازهای اقتصادی دیر یا زود او را به کام وابستگی و ذلت خواهد کشید. (قاضی زاده، 1377: 506 و 507) این است که حضرت امام همواره بر این نکته تأکید می‏کردند که وابستگی اقتصادی کشور به بیگانگان زمینه حاکمیت و سلطه دوباره آنان بر سرنوشت ملت را فراهم خواهد کرد. ایشان در این باره فرموده‏اند: اگر ما مسامحه بکنیم و وابسته به خارج باشیم، این وابستگى اقتصادى به خارج قهراً وابستگى سیاسى مى‏آورد؛ قهراً وابستگى اجتماعى مى‏آورد؛ و همان اسیرها خواهیم بود که بودیم و به ما همانها حکومت خواهند کرد که کردند. (امام خمینی، 1378: ج10/333)

    پس اگر استقلال اقتصادی حاصل نگردد، استقلال سیاسی‏ نمی‏تواند استمرار و دوام داشته باشد و نیازهای اقتصادی عاملی بسیار خطرناک برای وابستگی سیاسی خواهد شد و استقلال سیاسی از دست خواهد رفت و عدم استقلال سیاسی نیز همانطور که قبلاً اشاره گردید، آثار سوئی در تصمیم‏گیری‏ها و برنامه‏ریزی‏های دولت خواهد گذاشت و به دنبال آن  محور خط‏مشی کشور، اهداف و منافع کشور سلطه‏گر خواهد شد و خط‏مشی‏اش در حوزه سیاست خارجی، در راستای خطوط سیاست خارجی سلطه‏گران قرار خواهد گرفت. پس در نتیجه‏ی استقلال اقتصادی است که جمهوری اسلامی ایران می‏تواند خط‏مشی‏ مختص خود را در سیاست خارجی اعمال نماید. بنابراین برای اعمال خط‏مشی‏ حضرت امام خمینی(س) در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، داشتن استقلال اقتصادی از شروط اساسی و مقدمات لازم می‏باشد و با استقلال اقتصادی است که می‏توان خط‏مشی‏ آن بزرگوار را را در عرصه سیاست خارجی اعمال، تداوم، تثبیت و در نهایت نهادینه سازی کرد. 

     

    5-3. استقلال فرهنگی

    فرهنگ و ارزش‌های هر جامعه یک عنصر نیرومند در حفظ استقلال‌ آن است. در تعریف استقلال فرهنگی می‌توان چنین بیان کرد: استقلال فرهنگی عبارت‌ است از: حفظ فرهنگ‌ و ارزش‌های‌ جامعه از تهاجم فرهنگ بیگانه. به تعبیر دیگر، استقلال فرهنگی عبارت است از: عدم وابستگی فکری و ارزشی به کشورهای بیگانه، به ترتیبی که کشور بتواند با افکار و تمایلات و خصیصه‌های فکری خود‌ زندگی کند. (هاشمی، 1374: ج1/176) چنانکه اگر ملتی بتواند فرهنگ، باورها‌، اعتقادات، رسوم و ارزش‏های خود را در ملت دیگر نفوذ داده و آن‌ ملت‌ را‌ از فرهنگ، آداب، رسوم و ارزش‌های خودش تهی نماید، بر آن ملت سلطه حقیقی یافته است. از این جهت فرهنگ اساسی‏ترین نقش را در حفظ و استمرار استقلال سیاسی و همچنین کسب استقلال همه جانبه ایفا می‏کند. به طوریکه ریشه سلطه سیاسی و اقتصادی را سلطه فرهنگی تشکیل می‏دهد و ملتی که استقلال فرهنگی نداشته باشد علاوه بر اینکه استقلال اقتصادی نخواهد داشت بلکه نخواهد توانست استقلال سیاسی‏اش را حفظ نماید و در آینده فاقد استقلال همه جانبه خواهد شد و در نتیجه در عرصه‏های داخلی و بین المللی از انجام وظایف خود باز خواهد ماند و در اعمال خط‏مشی‏‏اش در حوزه سیاست خارجی ناتوان خواهد شد. بر همین اساس با داشتن استقلال فرهنگی است که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران می‏تواند برای سیاست خارجی خود خط‏مشی‏گذاری نموده و آن را اعمال نماید. بنابراین برای اعمال خط‏مشی‏ حضرت امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی، داشتن استقلال فرهنگی نیز از شروط اساسی می‏باشد و با استقلال فرهگی است که می‏توان خط‏مشی‏ آن بزرگوار را در عرصه سیاست خارجی اعمال، تداوم، تثبیت و در نهایت نهادینه سازی کرد. زیرا که مشی سیاسی ایشان برگرفته از فرهنگ و اعتقادات خودی می باشد.

     

    1. تحکیم و توسعه قدرت ملی

    در تصمیم‌گیری‌‏های سیاسی و خط‏مشی‏‏‏گذاری‏ها‌، همیشه‌ ظرفیت و توانائی ملی کشور نیز برای انجام تصمیمات و اعمال خط مشی‏ها‌ در نظر گرفته می‏شود. لذا پیشرفت‌، توانائی اقتصادی و علمی، قدرت نظامی‌ و ... یک کشور، حدود امکان عملی ساختن تصمیمات و خط‏مشی‏هایش را نشان می‏دهد.

    مؤلفه‏هاى مؤثر در قدرت ملّى یک‌ کشور‌، مواردى‌ همچون فرهنگ غنى، توان اقتصادى بالا، جمعیت، سرزمین و ... را شامل مى‏شود. بدین خاطر دین مبین اسلام اهتمام ویژه‏اى ‌‌به‌ اقتدار مسلمانان در تمامى حوزه‏هاى اقتصادى، سیاسى و ... دارد چنانکه قرآن کریم به مسلمانان توصیه‌ مى‏کند‌: «وَأَعِدُّواْ‌ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ» (انفال/60)؛ و هرچه در توان دارید آماده کنید. چراکه بدون قدرت کافى‌، حیات‌ جامعه اسلامى در نظام ناعادلانه و ظالمانه جهانى با چالش جدى مواجه خواهد شد؛ چه رسد به اینکه به دنبال تحقق رسالت‏هاى خویش در عرصه جهانى نیز باشد. (شجاعی، 1389: 25 و 26) بر این اساس است که اصل سوم‌ قانون‌ اساسى نیز در چندین بند، دولت را ملزم مى‏کند ساز و کار لازم را براى توسعه قدرت ملّى فراهم آورد. (نظرپور، 1391: 232 و 233)

    آنچه که مشخص است این که بسیاری از اهداف و خط‏مشی‏ها یا طرح‏ها و ایده‏ها زمانی که به مرحله اجرا می‏رسند، با سدهای سهمگین منابع و ابزارها روبرو می‏شوند. لذا لازم است که قدرت ملی تحکیم و توسعه یابد تا آن اهداف و خط‏مشی‏های ستودنی به علت فقدان منابع کافی دچار فراموشی نگردد. از این لحاظ در حوزه سیاست خارجی نیز بسیاری از خط‏مشی‏ها وجود دارند که در صورت فقدان منابع و قدرت ملی با سدهای سهمگین دول خارجی مواجه می‏شوند. بدین خاطر لازم است که برای اعمال خط‏مشی سیاسی حضرت امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی قدرت ملی تحکیم و توسعه یابد تا با موانع دول استکباری مواجه نشویم. زیرا که در نظام ناعادلانه و ظالمانه جهانى اعمال مشی آن بزرگوار در «ظلم‏ستیزى»، «استکبارستیزی»، «حمایت از مستضعفان»، «حمایت از نهضت‏های آزادیبخش»،  «دعوت به اسلام»، «صدور انقلاب»، «اتحاد مسلمانان»، «تشکیل امت واحده» و ... با موانع مادی و غیرمادی دشمنان برخورد خواهد کرد و از این جهت اگر قدرت ملی توسعه نیابد مشی آن بزرگوار در حوزه سیاست خارجی اعمال نخواهد شد و اگر بدون داشتن منابع قدرت اعمال گردد، در بلندمدت تداوم نخواهد یافت. بنابراین با تحکیم و توسعه قدرت ملی است که می‏توان خط‏مشی آن بزرگوار را در عرصه سیاست خارجی اعمال، تداوم، تثبیت و در نهایت نهادینه سازی کرد.   

     

    1. نظارت بر مجریان خط‏مشی‏سیاسی امام خمینی(س) در حوزه سیاست خارجی

    نظارت از مهمترین شیوه‏های کنترل مجریان خط‏مشی‏سیاسی امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی است و از انحراف آنها جلوگیری می‏نماید و راه را بر نفوذ دشمنان و کجروی مجریان و سیاستگذاران می‏بندد و زمینه ایجاد هر گونه انحرافی را از مشی‏سیاسی ایشان محدود و کنترل می‏کند و در نهایت موجب تداوم، تثبیت و نهادینه ‏سازی خط‏مشی‏سیاسی ایشان در سیاست خارجی می‏گردد و از دو طریق درونی و بیرونی جامه عمل می‏پوشد:

     

    7-1. نظارت درونی

    این نوع از نظارت بر اساس اعتقادات و باورهای دینی بوده و از درون انسان نشأت می‏گیرد که برحسب آن افراد از درون بر عملکرد خود نظارت می‏کنند. حکومت اسلامی راهکارهایی را در حوزه نظارت درونی ارائه نموده است که به کمک آنها می‏توان از انحراف مجریان خط‏مشی ‏سیاسی حضرت امام در حوزه سیاست خارجی جلوگیری به عمل آورد. برخی از راهکارهای مهم به اختصار عبارتند از:

     

    7-1-1. ایمان به خداوند

    اگر کسی با تمام وجود به خدا ایمان داشته باشد، چه کنترل باشد و چه نباشد، او احساس می‏کند که باید از جاده صحت و درستی منحرف نگردد و خود را در مقابل خدای خود مسئول بداند. بر همین اساس ایمان به خدا بهترین کنترل کننده درونی مجریان خط‏مشی سیاست خارجی حضرت امام بوده و از انحراف آنان جلوگیری می‏کند و آنان را در جاده صحت و درستی قرار می‏دهد. و از آنجا که مشی سیاست خارجی آن بزرگوار ناشی از احکام اسلامی و اعتقادات فرد مسلمان می‏باشد، لذا اگر مجریان در ایمان‏شان به خداوند محکم باشند هیچ وقت عمل به احکام دینی و اعتقادات را از یاد نخواهند برد و از مشی حضرت امام به هیچ وجه خارج نخواهند گردید و آنها را در سیاست خارجی اعمال خواهند کرد که تداوم این عمل موجب تثبیت و نهادینه سازی مشی سیاسی ایشان در سیاست خارجی می‏گردد.

     

    7-1-2. داشتن تقوی الهی

    هپچنین اگر مجریان خط‏مشی‏سیاسی حضرت امام تقوی داشته باشند در آن صورت اصول مورد نظر اسلام نطیر توحیدمحوری، عدالت‏محوری، استکبارستیزی و ... را سرلوحه سیاست خارجی خویش قرار خواهند داد. لذا اتصاف مجریان خط‏مشی‏سیاسی ایشان به صفت تقوی می‏تواند موجب تداوام و در نهایت نهادینه شدن خط‏مشی آن بزرگوار در سیاست خارجی گردد.

     

    7-1-3. عدالت:

    عدالت در فرهنگ شیعه و روایات معصومین(ع)، به عنوان وصفی خاص است که صورت ملکه به خود گرفته و شخص حاکم و مسئولان حکومتی را از هر گونه خلاف و گناه در حوزه‏های مختلف باز می‏دارد. بر این اساس شیخ انصاری در تعریف آن می‏نویسد: «عدالت عبارتست از قدرت و توانایی بر ترک گناهان، بخصوص گناهان کبیره و نیز قدرتی که در درون انسان قرار دارد و نمی‏گذارد در انجام دادن واجبات گرفتار اخلال شود.» (انصاری، 1368: ج3/183 - 180)

    بنابراین از آنجا که صفت عدالت در درون مجریان خط‏مشی سیاسی حضرت امام خمینی(س) باعت می‏شود که آنان بر هواهای نفسانی خود غلبه نمایند؛ لذا اتصاف آنان به این صفت موجب تقوا و پرهیزگاری آنان می‏گردد و از انحرافات و سوء استفاده آنان از قدرت و اختیاراتی که دارند جلوگیری به عمل می‏آورد و باعث می‏گردد که آنان از درون براعمال خود نظارت داشته باشند و از خط‏مشی‏های منبعث از احکام و دستورات اسلامی نظیر «عدالت‏محوری» «ظلم‏ستیزى»، «استکبارستیزی»، «حمایت از مستضعفان»، «حمایت از نهضت‏های آزادیبخش»، و «روابط بر اساس مبانی اسلامی » خارج نشوند و از این رهگذر خط‏مشی سیاسی حضرت امام را در عرصه سیاست خارجی ادامه بدهند. بنابراین، اتصاف مجریان به صفت عدالت موجب می‏شود که آنان مشی آن بزرگوار را ادامه داده و سرلوحه سیاست خارجی خویش قرار دهند. بدین ترتیب عدالت به مثابه یک حالت و صفت درونی می‏باشد که دارنده آن را به اعمال خط‏‏مشی حضرت امام ترغیب می‏نماید و به سوی اعمال مشی او رهنمون می‏سازد که تداوم آن موجب تثبیت و نهادینه شدن راه و روش آن بزرگوار در سیاست خارجی می‏گردد.

     

    7-1-4. باور و اعتقاد به اصل حضور و شهود الهی:

    اگر مجریان خط‏مشی‏سیاسی امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی از درون به این باور برسند که خداوند در همه جا حضور دارد و شاهد و ناظر بر اعمال، رفتار و نیات آنان می‏باشد، خود را همواره در محضر خدا می‏بینند و از هرگونه خطا و انحراف دوری می‏گزینند و در حوزه سیاست خارجی در مسیری گام بر می‏دارند که نشأت گرفته از احکام و دستورات الهی باشد. و از آنجا که مشی سیاسی حضرت امام نیز نشأت گرفته از دستورات و احکام الهی می‏باشد؛ بنابراین مجریان امور سیاست خارجی بر مبنای باور و اعتقاد به اصل حضور و شهود الهی، خط‏مشی‏های آن بزرگوار را در عرصه سیاست خارجی اعمال کرده و آنها را چراغ راهنمای خود قرار خواهند داد که تداوم در تمام زمانها موجب تثبیت و نهادینه سازی روش ایشان در سیاست خارجی می‏گردد.

     

    7 -2. نظارت بیرونی

    باتوجه به معصوم نبودن مجریان، نظارت درونی با تمام مزایایی که دارا می‏باشد سلامت کامل سیاست خارجی را در پی ندارد و کفایت نمی‏کند و لازم است عواملی از بیرون نیز بر آنها نظارت داشته باشد. لذا بر اساس راهکارهایی که در حوزه نظارت بیرونی وجود دارد، می‏توان مجریان خط‏مشی حضرت امام خمینی(س) را در عرصه سیاست خارجی مورد نظارت و کنترل قرار داد تا از مشی آن بزرگوار انحراف حاصل نگردد و راه و روش او در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای همیشه اعمال، تداوم، تثبیت و در نتیجه نهادینه سازی گردد. برخی از مهمترین راهکارهایی که در حوزه نظارت بیرونی می‏توان از آنها استفاده کرد عبارتند از:

     

    7 -2-1. امر به معروف و نهی از منکر:

    بی‏تردید این از ویژگی های دین اسلام است که با وضع قانون امر به معروف و نهی از منکر یک سیستم نظارت و کنترل همگانی و فراگیری را به وجود آورده است و آن را از واجبات بزرگ دانسته است که مطابق آیات قرآن وظیفه‏ای همگانی و یکی از اصول عملی اسلام است.

    مطابق منطقی که بر اساسِ آن، امر به معروف و نهی از منکر از راهکارهای اساسی در کنترل قدرت محسوب می‏شود؛ مردم می‏بایست بر اساسِ این فریضه، بر اعمال و رفتار حاکمان و کارگزاران نظارت ورزیده و ضمن بر حذر داشتن نسبت به رفتارهای ناپسند، آنان را به صلاح رهنمون شوند. (ایزدهی، 1390: 241) حال اگر نظارت همگانی بر مجریان خط‏مشی ‏حضرت امام خمینی(س) در عرصه سیاست خارجی تحقق پیدا کند؛ و در هر جا که مشاهده کردند مجریان از مشی آن بزرگوار منحرف می‏شوند، امر به معروف و نهی از منکر کنند و اگر در قبال انحرافات‏شان سکوت اختیار نکرده و در صورت مشاهده هرگونه کوتاهی، کم کاری، انحراف و تخطی از وظایف، به آنها تذکر دهند؛ در آن صورت است که اعمال راه و روش و مشی سیاسی آن بزرگوار در عرصه سیاست خارجی از ضمانت اجرایی برخوردار می‏شود که تداوم آن موجب تثبیت و نهادینه شدن مشی ایشان در حوزه سیاست خارجی می‏گردد. 

     

    7 -2-2. رسانه‏های گروهی:

    رسانه‏های گروهی با پوشش دادن به حوادث سیاسی و نظارت بر فعالیت بازیگران سیاسی، مردم را با مجریان خط‏مشی‏ها مرتبط کرده و عامه مردم را قادر می‏سازند تا از اعمال و رفتار آنان آگاهی یابند و عملکرد آنان را مورد نقد و بررسی قرار دهند. از این نظر، رسانه‏ها، عملکرد نظارت‏گرانه را برای مخاطبانشان عهده‏دار می‏شوند. به طور خلاصه، رسانه‏های گروهی به عموم مردم این امکان را می‏دهند که تا بر عملکرد بازیگران سیاسی و مجریان خط‏مشی‏ها نظارت نمایند. لذا اگر رسانه‏ها از یک سو، با انتشار اندیشه‏ها، نظریات و خطوط سیاست خارجی حضرت امام، آگاهی‏ها و اطلاعات مردم را بالا ببرند و از سوی دیگر مردم را با مجریان خط‏مشی‏ ایشان مرتبط کرده و عامه مردم را قادر سازند که از اعمال و رفتار آنان مطلع شوند و خواسته‏های خود را از آنها مطرح نمایند؛ در آن صورت عملکرد نظارتگرانه رسانه‏های گروهی بر مجریان خط‏مشی ‏سیاسی امام خمینی(س) محقق می‏شود و در نتیجه، مردم بر اساس آگاهی‏ها و برقراری ارتباط با مجریان، بوسیله رسانه‏های گروهی می‏توانند از انحراف، اشتباه و خطای مجریان خط‏مشی‏ آن بزرگوار جلوگیری نمایند. حال اگر رسانه‏ها نه به صورت مقطعی بلکه به صورت همیشگی به وظیفه نظارتی خود بر مجریان عمل نمایند در آن صورت راه و روش و مشی حضرت امام در سیاست خارجی برای همیشه اعمال می‏گردد که تداوم همیشگی آن موجب تثبیت و نهادینه شدن می‏گردد.

    وسایل ارتباط جمعی آنگاه که کمر به انجام این مهم بربندند، در چهره مصلحی ظاهر خواهند گشت که از سر شفقت بر همنوعان، بدیها را برشمرده و بر آنها می‏خروشد و خوبیها را نمایان کرده، و مورد تشویق و تمجید قرار می‏دهد. (فخارطوسی، 1389: 159)

     

    7 -2-3. نظارت ولی فقیه:

    تأسیس نهاد رهبری در جامعه بدان معنا است که مجاری امور در دست فقیه واجد شرایطی قرار گیرد که با تشخیص حلال و حرام، ضامن عدم انحراف سازمان‏های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد. بدین منظور است که قوای حاکم (مقننه، مجریه و قضاییه ) زیر نظر ولایت امر قرار می‏گیرد تا بر طبق اصول قانون اساسی از سلامت رفتار حکام و کارگزاران مراقبت و پاسداری نماید. (هاشمی، 1389: ج1/251و252)

    از اینرو نظارتِ ولی فقیه بر مجریان مشغول در ارکان و ساختارهایِ دولت اسلامی، موجب کنترل و جلوگیری از انحراف آنان از خط مشی حضرت امام می‏گردد. و از آنجا که سه قوه مقننه، مجریه، قضاییه و سایر نهادهای قانونی کشور در محیط اراده رهبری شکل می‏گیرد و راهنمایی‏ها و دستورات او در کلیه اندام‏های تقنینی، اجرایی، قضایی و ... جریان می‏یابد؛ بنابراین نظارت و کنترل ولی فقیه ضامن عدم انحراف قوای مذکور از مشی سیاست خارجی حضرت امام می‏باشد. از این لحاظ تداوم همیشگی نظارت، راهنمایی‏ها و دستورات رهبری باعث می‏شود که مشی آن بزرگوار سرلوحه سیاست خارجی تمامی قوا و سایر نهادهای قانونی کشور شود که این روند موجب تثبیت و در نهایت نهادینه سازی خط‏مشی سیاسی ایشان در حوزه سیاست خارجی می‏گردد.

     

    7-2-4. نظارت قوه مقننه

    مجلس بر قوه مجریه اقتدار قابل توجهی دارد و از این لحاظ می‏تواند بر تمامی مجریان خط‏مشی حضرت امام در دولت نظارت و کنترل گسترده‏ای داشته باشد و اگر مشاهده کرد که مجریان در دولت دارند از مشی سیاسی آن بزرگوار منحرف می‏شوند بر اساس اصول قانون اساسی می‏تواند ضمن تحقیق و تفحص از مجریان، به شکایات از آنان رسیدگی نماید و  دولت را استیضاح  کرده و به آنها رأی اعتماد ندهد؛ و بدین صورت از منحرف شدن مجریان از مشی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نماید که دقت و تداوم همیشگی مجلس در این خصوص منجر به اعمال همیشگی مشی آن بزرگوار در سیاست خارجی گشته و در نتیجه راه و روش او تثبیت و در سیاست خارجی نهادینه می‏گردد.

     

    7-2-5. نظارت‏های درون قوه‏ای:

    اصلی‏ترین راهکار نظارت درون قوه‏ای آن است که بر اساس تشکیلات اداری، همه افراد در حیطه وظایف و اختیارات خود باید در برابر مقام مافوق پاسخگو باشند. (پورحسین، 1386: ج3/157) بر این اساس در قانون اساسی و دیگر قوانین، مسئولیت‏هایی برای رئیس جمهور، هیأت وزیران، وزیر و بالاترین مقام سازمان‏ها در نظر گرفته شده است، که گستردگی این حوزه و مسئولیت‏ها، نظارت‏های درون سازمانی می‏طلبد. (علیخانی، 1383: 174) مطابق این منطق یکی دیگر از راهکارهایی که تا حدود زیادی می‏تواتد مجریان خط‏مشی سیاست خارجی حضرت امام خمینی(س) را از انحرافات حفظ نماید نظارت درون قوه‏ای می‏باشد که بر اساس تشکیلات اداری، همه مجریان سیاست خارجی باید در حیطه وظایف و اختیاراتی که دارند در برابر مقام مافوق خود پاسخگو باشند. از اینرو در نظام اداری ایران، اگر بر اساس نظارت سلسله مراتبی، رئیس جمهور بر کار هیأت وزراء و وزیران، و هر یک از وزیران بر کار افراد تحت امر خود نظارت داشته باشند؛ در آن صورت مجریان مشی حضرت امام  پاسخگوی رفتارها و اعمال خود در برابر مقامات ذیصلاح خواهند بود که ادامه این روند نیز موجب تداوم در اعمال راه و روش حضرت امام و در نهایت تثبیت و نهادینه سازی آن در سیاست خارجی می‏گردد.

     

    نتیجه گیری:

    به منظور آشنا ساختن نسل جدید، صاحبان قدرت، حاکمان، کارگزاران  و جامعه با روش کاربردی کردن ‏مشی سیاست خارجی امام خمینی(س) و  پایه‏ای، ریشه‏ای و تثبیت کردن آن در نظام سیاسی، در این مقاله به چگونگی نهادینه سازی خط مشی سیاسی ایشان در حوزه سیاست خارجی پرداخته و به نتایج ذیل نائل آمدیم:

    الف) داشتن روابط خارجی بر پایه مبانی اسلامی، نهادینه‏ سازی خط‏مشی‏سیاسی حضرت امام را در سیاست خارجی در پی خواهد داشت.

    ب) برای تثبیت و نهادینه سازی خط‏مشی سیاسی ایشان در عرصه سیاست خارجی تنها آرمان‏گرایی صرف کفایت نمی‏کند و باید واقع‏گرا هم بود.

    ج) تکلیف‏گرایی در سیاست خارجی نیز از مواردی است که موجب نهادینه سازی خط‏مشی سیاسی او در عرصه سیاست خارجی می‏گردد.

    د) الزام خط‏مشی‏گذاران بر اجرای قانون اساسی موجب تثبیت و نهادینه شدن خط‏مشی آن بزرگوار در عرصه سیاست خارجی می گردد.

    ه) داشتن استقلال و آن هم در تمامی ابعاد  گسترده سیاسی، اقتصادی و ... یکی از شروط اصلی نهادینه سازی خط‏مشی وی در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.

    و) برای نهادینه سازی خط‏مشی سیاسی ایشان در عرصه سیاست خارجی، لازم است که قدرت ملی تحکیم و توسعه یابد تا با موانع دول استکباری مواجه نشویم.

    ز) راهکارهای نطارت درونی و بیرونی موجب تداوم، تثبیت و نهادینه ‏سازی خط‏مشی‏سیاسی امام در سیاست خارجی می‏گردد.

    برای روشن کردن خط‏مشی سیاست خارجی حضرت امام تحقیقات متعددی به عمل آمده که در آنها به مبانی، اصول، اهداف و محورهای سیاست خارحی از دیدگاه ایشان اشاره شده ولی در این نوع از پژوهش‏ها به چگونگی نهادینه سازی خط‏مشی‏سیاسی او در عرصه سیاست خارجی پرداخته نشده است که یافته‏های مقاله حاضر این خلأ را پر می‏نماید.

     

     

    منابع

    1. آقابخشی‌، علی‌ و افشاری‌راد، مینو‌، (1379)، فرهنگ علوم سیاسی، تهران: چاپار
    2. الوانی، سید مهدی، (1391)، تصمیم‏گیری و تعیین خط‏مشی دولتی، تهران: انتشارات سمت
    3. انصاری، شیخ مرتضی، (1368)، کتاب مکاسب، قم: موسسه مطبوعات دینی
    4. ایزدهی، سیدسجاد، (1390)، مبانی فقهی نظارت بر قدرت از دیدگاه امام خمینی، تهران: چاپ و نشر عروج
    5. برزگر، ابراهیم، (1373)، مبانی تصمیم‏گیری سیاسی از دیدگاه امام خمینی(س)، تهران: مرکز چاپ و نشرسازمان تبلیغات اسلامی،
    6. پورحسین، مهدی، (1386)، مهار قدرت سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در کتاب مردم سالاری دینی، به کوشش کاظم قاضی‏زاده، تهران: چاپ و نشرعروج
    7. تسلیمی، محمد سعید، (1378)، تحلیل فرایندی خط‏مشی‏گذاری و تصمیم‏گیری، تهران: سمت،
    8. خمینی(امام)، روح الله، (1378)، صحیفه امام، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،
    9. دهشیری، محمدرضا، (1391)، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی(ره)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
    10. شجاعی، هادی، (1389)، «اهداف و راهبردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، مجله معرفت، ‌‌‌سال‌ نوزدهم، شماره (153)، ص 40 - 23
    11. عالم، عبدالرحمن، (1376)، بنیادهای علم سیاست، تهران، نشر نی،
    12. علیخانی، علی اکبر، (1383)، «نظارت در نظام جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه پژوهشی امام صادق(ع) دین و ارتباطات، شماره (23)، ص 187 - 159
    13. عمار، محمد اسماعیل، (1391)، «رابطه استقلال و پیشرفت سیاسی در الگوی پیشرفت اسلامی»، ‌‌‌معرفت‌، سال بیست و یکم، شماره (172)، ص 135 - 117
    14. فخارطوسی، جواد، (1389)، امام خمینی و رسانه‏های گروهی، تهران: چاپ و نشر عروج
    15. قاضی‏زاده، کاظم، (1377)، اندیشه‏های فقهی ـ سیاسی امام خمینی، تهران: انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری
    16. محمدى، منوچهر، (1377)، سیاست خارجى‌ جمهورى اسلامى ایران، اصول‌ و مسایل‌، تهران: دادگستر
    17. معین، محمد، (1386)، فرهنگ فارسی، تهران: انتشارات ادنا
    18. منصوری، محمدجواد، (1374)، فرهنگ استقلال توسعه، تهران: وزارت امورخارجه
    19. نظرپور، مهدی، (1391)، آشنایی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام نور
    20. نیکزاد، عباس، (1383)، «‌اصول سیاست خارجی در قانون اساسی»، رواق اندیشه، شماره (31)، ص 42 - 24
    21. هاشمی، سیدمحمد، (1389)، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر میزان
    22. هاشمی‌، محمد‌، (1374)، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران‌، تهران: دانشگاه شهید بهشتی