تحلیل گفتمان حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش (مورد مطالعه: مجله دابق)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیات علمی گروه روزنامه نگاری دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

2 دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

چکیده

داعش از زمان ظهورش به طور مستمر از وجه تبلیغاتی خود به بهترین نحو به منظور دستیابی به اهداف خود استفاده کرده است. این وجه تبلیغاتی، شامل طیف وسیعی از ابزارها، شامل شبکه­های اجتماعی، ویدئوهای اینترنتی و مجلات می­شود. به دلیل اهمیت وجه تبلیغاتی داعش، در این مقاله تلاش شده تا به این سوال اصلی پاسخ داده شود که، گفتمان حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش چیست و این گفتمان چگونه در نشریه «دابق»، جریان می­یابد؟ برای یافتن پاسخ سوال اصلی، از روش تحلیل گفتمان به خصوص از نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، استفاده شده است. یافته­های تحقیق نشان می­دهند که نخست، قابلیت دسترسی این گفتمان تبلیغاتی است که به سبب نامناسب بودن جهان اجتماعی برای انسان مسلمان و نیز بی­روح شدن زندگی اجتماعی افزایش می­یابد. ویژگی بارز دیگر در نظام معنایی تبلیغاتی داعش، عنصر خصومت است که دایره شمولش بسیار وسیع بوده و عامل اصلی در هویت­یابی و نیز عمل دینی قرار می­گیرد. همچنین از دیگر یافته­های مقاله حاضر آن است که استعاری­سازی در دنیای معاصر، سبب تحریک رادیکالیسم در مخاطبان تبلیغات داعش می­شود.
 به طور کلی، در این مقاله با استنادهای متعدد به مجله دابق، ابعاد مختلف گفتمان حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش، مورد بررسی قرار گرفته­اند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Inquiry on the Governing Discourse in the ISIS Advertising Structure (Case Study: Journal of the Dabiq)

نویسندگان [English]

  • Abbas Assadi 1
  • Mostafa Majidi 2
1 Associate Professor Department of Journalism Faculty of Communication, tehran, iran
2 PHD student in political sociology at Allameh Tabataba’i University, tehran, iran
چکیده [English]

Since its inception, ISIS has consistently used its advertising plus in its best to achieve its objectives. This type of advertising includes a range of tools, including; social networks, internet videos and magazines. Because of the status of the ISIS image, this article attempts to answer the main questions, which are ‘what is the discourse governing the ISIS advertising structure’ and ‘How is this discourse going through in the journal Dabiq?’ To find out the answer of the main questions, we used the discourse analysis method, especially the Laclau and Mouffe discourse analysis theory.
Research findings show that, first, the accessibility of this publicity discourse is increasing due to the inappropriateness of the social world for a Muslim and the deprivation of social life. Another significant feature of the ISIS propaganda semantic system is the enmity element that has a great circle and its inclusion is very extensive and it is the main factor in identity and religious practice. It is also from other findings of this paper that using metaphors in the contemporary world triggers radicalism in ISIS audiences.
In general, in this article, with numerous citations to the magazine ‘Dabiq’, the various dimensions of the discourse governing the structure of ISIS's propaganda have been examined.

کلیدواژه‌ها [English]

  • ISIS
  • Dabiq
  • Advertising
  • Media
  • Social Networks

تحلیل گفتمان حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش

(مورد مطالعه: مجله دابق)

عباس اسدی [1]

مجیدی، مصطفی [2]

1.                چکیده

داعش از زمان ظهورش به طور مستمر از وجه تبلیغاتی خود به بهترین نحو به منظور دستیابی به اهداف خود استفاده کرده است. این وجه تبلیغاتی، شامل طیف وسیعی از ابزارها، شامل شبکه­های اجتماعی، ویدئوهای اینترنتی و مجلات می­شود. به دلیل اهمیت وجه تبلیغاتی داعش، در این مقاله تلاش شده تا به این سوال اصلی پاسخ داده شود که، گفتمان حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش چیست و این گفتمان چگونه در نشریه «دابق»، جریان می­یابد؟ برای یافتن پاسخ سوال اصلی، از روش تحلیل گفتمان به خصوص از نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، استفاده شده است. یافته­های تحقیق نشان می­دهند که نخست، قابلیت دسترسی این گفتمان تبلیغاتی است که به سبب نامناسب بودن جهان اجتماعی برای انسان مسلمان و نیز بی­روح شدن زندگی اجتماعی افزایش می­یابد. ویژگی بارز دیگر در نظام معنایی تبلیغاتی داعش، عنصر خصومت است که دایره شمولش بسیار وسیع بوده و عامل اصلی در هویت­یابی و نیز عمل دینی قرار می­گیرد. همچنین از دیگر یافته­های مقاله حاضر آن است که استعاری­سازی در دنیای معاصر، سبب تحریک رادیکالیسم در مخاطبان تبلیغات داعش می­شود.

 به طور کلی، در این مقاله با استنادهای متعدد به مجله دابق، ابعاد مختلف گفتمان حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش، مورد بررسی قرار گرفته­اند.

2.                واژگان کلیدی

داعش، دابق، تبلیغات، رسانه، شبکه­های اجتماعی

3.                مقدمه:

از ابتدای ظهور داعش، این پدیده توجه بسیاری از محققان و دانشگاهیان را در سراسر جهان به خود جلب کرد. این فرقه بنیاد گرایانه توانسته بود به طرز چشمگیری در ایجاد رعب و وحشت و تهدید امنیت در جهان موفق باشد. دلیل این موضوع را از دو جهت می­توان مورد واکاوی قرار داد. نخست اینکه این جریان طیف وسیعی را از جوامع انسانی در دنیای امروز را در غیریت با خود قرار می­داد و دیگر اینکه داعش در رویکردش نسبت به غیر خود بسیار رادیکال  بود و این جوامع را هجمه حملات تروریستی قرار می­داد. با اینحال به اعتقاد نویسنده، سهم بالایی از موفقیت این جنبش در گسترانیدن رعب و وحشت در جهان، به عملکرد آن در حوزه تبلیغات مرتبط است.این جنبش از ابزارهای متعددی برای این مهم بهره می­جست. بارگزاری ویدئو در شبکه­های اجتماعی و  یوتیوب، در اختیار عموم قرار دادن ویدئوهایی که در آنها قتل دشمنان به فجیع­ترین شکل ممکن نمایش داده می­شد و مواردی این چنین خشونت­بار، از مهم­ترین نمودهای ایجاد رعب و وحشت در مقیاس جهانی توسط داعش بود. این جریان همچنین مجله­ای را در فواصل زمانی معین و  به زبان­های عربی و انگلیسی انتشار می­داد و در آن خط مشی­ها، ایدئولوژی اسلامی، مرزبندی میان دوست و دشمن و مواردی از این دست را به رشته تحریر در می­آورد. مطالب مندرج در شماره­های متعدد این مجلات توانسته بود توجه بسیاری از جوانان را در دنیای شرق و حتی جهان غرب، به سوی خود جلب کند. حتی در مواردی این افراد، دست از تمامی تعلقات سرزمینی و خانوادگی خود می­شستند و به «دولت الاسلامیه» مهاجرت می­کردند. با توجه به تاثیرات پردامنه تبلیغات در این باره، ما در این نوشته بر آن شده­ایم که نظام معنایی، یا «گفتمان» حاکم بر  ساختار تبلیغاتی این جریان را مورد تحلیل و بازنمایی قرار دهیم. همچنین به سبب جامعیت مجله دابق در انعکاس دیدگاه­ها و خطوط اصلی تبلیغاتی داعش، در این مقاله تلاش می­کنیم که این نظام معنایی را ضمن استفاده از چارچوب تحلیل گفتمان لاکلا و موف، با استفاده از تحلیل محتوای مجله دابق مورد تحلیل قرار دهیم.

4.                روش شناسی؛ مسائل مفهومی و نظری:

واژه­گفتمان[3]، ریشه فرانسوی داشته و از کلمه Discourse، به ­معنی ­گفتگو و گفتار گرفته شده ­است (بشریه، 1385: 76). «وان دایک[4]» گفتمان را با عنایت به زبان ­روزمره توضیح می­دهد و آن را هر گونه استفاده گفتاری از زبان  معرفی می­کند (میرفخرایی، 1383: 211). در توضیح گفتمان، کاربرد آن و به عبارتی گفتگو، شرط اولیه است و «دایان مک دانل[5]» گفتمان را  هر نوع کاربرد زبان می ­داند که در بستر اجتماع تولید می­شود.

در اندیشه زلیک هریس،تحلیل گفتمان ابزاری است در جهت تحلیل گفتار و یا نوشتار پیوسته، و به این معنا تحلیل گفتمان واحدهای زبانی فراتر از جمله را مورد تحلیل قرار می­دهد. از دیدگاه چیف[6] این واحدهای زبانی طیف بسیار متنوعی را شامل می­شود (یارمحمدی، 1383: 199 - 198). از منظری دیگر، تحلیل گفتمان، رشته از زبان زبان شناسی است که کلام پیوسته را در سطوح فراتر از جمله مورد بررسی و تحلیل قرار می­دهد. (آقاگل­زاده، 1386: 57 -46).

لاکلا و موف در کتاب «هژمونی و راهبر سوسیالیستی»، گفتمان را اینگونه تعریف می­کنند: طیف وسیعی از نشانه­های زبانی و یا فرازبانی معنادار. نکته مهم در اینباره این است که گفتمان صرفا دارای بعد نظری نبوده و دارای ابعاد نظری و مادی می­باشد (تاجیک، 1383: 12). ریشه نظریه گفتمان در زبان شناسی سوسور است.زبان از دیدگاه وی بدون ارجاع به زمان[7]است و اهمیت ویژگی در زمانی[8]آن بسیار کم است. زبان از دیدگاه سوسور با گفتار[9]متفاوت است؛ گفتار فردی می­باشد و زبان امری اجتماعی است (دو سوسور، 1378: 21). ساختار اصلی زبان در کانون توجه زبان شناسی سوسور است. عنصر اصلی سازنده زبان در زبان شناسی سوسور نشانه­ها می­باشند. نشانه­ها پیوند دهنده دال و مدلول می­باشند، با این حال رابطه­ای ضروری میان این دو وجود ندارد و این رابطه اختیاری و اتفاقی[10]می­باشد (دو سوسور، 1370: 27).

 

5.                انواع روش­های تحلیل گفتمان:

6.                 1) نظریه تحلیل گفتمان میشیل فوکو:

پیش­فرض­ها و مفروضات اصلی روش تحلیل گفتمان فوکو که در دیرینه شناسی و تبارشناسی آن قابل مشاهده است عبارتست از:

1.  دیدگاه انسان­های مختلف به متن واحد متفاوت است.

2. خوانش از متن همواره ناصحیح است.

 3. متن یک کل معنادار است و بایستی به عنوان یک کل مطالعه شود.

4. هر متنی دارای بار ایدئولوژیک است.

 5. هر گفتمانی میزانی از حقیقت را در خود دارد،اما هیچ گفتمانی معرف تمام حقیقت نیست.

6. نحو متون نیز دارای معنا است و بار ایدئولوژیک دارد.

 7.معنا همواره متاثر از زمینه فرهنگی و اجتماعی است.

8. هر متن دارای زمینه اجتماعی و فرهنگی خاص خود است.

 9.هر متن دارای ارتباط قوی با منبع قدرت (نه صرفا سیاسی) است.

10.گفتمان شامل سطوح زیادی است. (فرکلاف، 1379: 89).

7.                 2) تحلیل گفتمان لاکلا و موف:

این زوج گفتمانی، نظریه گفتمان­شان را در چارچوب اندیشه مارکسیستی و با عنایت به پساساختارگرایی فوکو در کتاب «هژمونی و استراتژی سوسیالیستی» عرضه کردند. هدف اصلی آنان از نگارش این کتاب پیشنهاد راهکاری برای جناح چپ بود که در اروپای معاصر دچار بحران شده بود.

راهبرد نظری آنان را می­توان تجویز روش گفتمانی به منظور تبیین جهان معاصر، و راهبرد عملی آنان را نیز استراتژی رادیکالیزه کردن دموکراسی بود. آنان به ارزش­های لیبرال دموکراسی مانند عدالت و آزادی وفادارند و معتقدند بایستی نظام سرمایه­داری را به سبب به کار بستن سطحی این ارزش­ها به بوته نقد کشید. (laclau and Moufe,2001:45).

برخی از مهم­ترین مفاهیمی که در روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف مورد استفاده قرار می­گیرند عبارتند از:

1)  مفصل بندی: عبارتست از عملی که عناصر متعدد را که دارای ارتباط الزامی با یکدیگر نیستند، به یکدیگر از دیدگاه معنایی متصل می­کند و این عناصر در کنار یکدیگر یک هویت را تشکیل می­دهند. (Laclau and Moufe ,2001:105).

2)  گفتمان: گفتمان کل ساختارمندی است که حاصل مفصل بندی است.به عبارتی، گفتمان مجموعه­ای از نشانه­ها است که به شکلی معنادار با یکدیگر متصل شده­اند و یک کل هویتی را تشکیل داده­اند. (laclau and Moufe,2002:139). ما از لنز گفتمان­ها دنیا را درک می­کنیم و لذا گفتمان تمامی ابعا حیات بشری را در بر می­گیرد (laclau and Mouffe,2002:256). گفتمان در اندیشه لاکلا و موف پوشش دهنده تمام ابعاد زندگی انسان است و در این نظریه با خیل گسترده­ای از نشانه­های زبانی و غیر زبانی در مقام متن برخورد می­شود. (Howarth D.Noarval,2000:4).

3)  منازعه و خصومت:. خصومت در اندیشه لاکلا و موف بر خلاف خصومت در مارکسیسم، دارای جهت از پیش تعیین شده نبوده و علی رغم اینکه مانع تثبیت کامل یک هویت گفتمانی می­شود، عامل اصلی در هویت­یابی گفتمان­ها می­باشد. (laclau,1990: 5).

4)  زنجیره هم ارزی و تفاوت: طی مفصل بندی دال­های گفتمان مورد نظر در یک زنجیره هم ارزی در کنار یکدیگر یک هویت را تشکیل می­دهند. هویت­یابی این زنجیره هم ارزی، اینگونه محقق می­شود که در تقابل با یک زنجیره تفاوت قرار می­گیرد، که دارای ویژگی­های منفی می­باشد و تهدید کننده زنجیره هم ارزی است. (laclau ,1990: 18). در این پروسه، زنجیره هم ارزی در خصومت با زنجیره تفاوت است و اینگونه وانمود می­شود که این هویت منفی، تهدید کننده موجودیت زنجیره هم ارزی است. (De-vos,2003:165).در خصوص زنجیره هم ارزی این نکته حائز اهمیت است که این عمل هیچ گاه سبب نمی­شود که تمامی تضادها و تمایزات در جامعه از میان برود (Smith,1998:89).

5)  هویت: هویت در این نظریه ثابت نمی­باشد، بلکه برساخته بوده و پس از مفصل بندی گفتمان­ها به وجود می­آید. (Smith,1998:56). هویت­ها در گفتمان در غیریت با غیر معنا می­یابند و به مانند زنجیره هم ارزی، هیچ گاه کاملا تثبیت نمی­شوند. (Jurgensen,2002:43).

6)  سوژه و موقعیت­های سوژگی: لاکلا و موف نیز به مانند فوکو ماقبل گفتمانی بودن سوژه را مورد پذیرش قرار نمی­دهند. اینان انکار کننده سوژه خودآگاه می­باشند. در این نظریه موقعیت سوژگی در روابطش با موقعیت­های سوژگی دیگر مورد شناسایی قرار می­گیرد (Smith,1998:64). در اینجا سوژه­ها در درون چارچوب گفتمانی به هویت خود نایل می­شوند و بر اساس آن نیز عمل می­کنند. در این نظریه ممکن است فرد در زمان واحد در موقعیت­های سوژگی متعددی قرار بگیرد. (Howarth,2000:13).

7)  هژمونی: اعمال هژمونیک، حاصل پیوند هویت­ها و بلوک­های سیاسی متعدد است که در نتیجه آن در دل جناح­های متعدد قدرت، نوعی نظم اجتماعی شکل می­گیرد. هژمونی سازوکاری است که در نهایت منجر به شکل­گیری عقل سلیم می­شود (Howarth,2000:15).

8.                تحلیل گفتمان ساختار تبلیغاتی داعش:

در بخش پیشین،مسائل مفهومی و نظری و به عبارتی چارچوب نظری مقاله مورد بررسی قرار گرفت. در این بخش، تلاش داریم گفتمان حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش را با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف مورد بررسی قرار دهیم. به این منظور، ابعاد مختلف گفتمان تبلیغاتی داعش در قالب اجزای روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف مورد بررسی قرار می­گیرد.

9.                 1) مفصل بندی گفتمان:

همانطور که اشاره شد، گفتمان­ها حاصل مفصل بندی نشانه­ها حول محور دال مرکزی هستند. این نشانه­ها زمانی که در حوزه گفتمانگی قرار دارند، «عنصر» یا «دال شناور» نامیده می­شوند و به محض اینکه در یک گفتمان خاص مفصل بندی می­شوند، «نشانه» نام می­گیرند. در واقع مفصل بندی، حال در کنار هم قرار گرفتن نشانه­ها در یک زنجیره هم ارزی و در غیریت قرار گرفتن با زنجیره تفاوت است.

نشانه­هایی که در گفتمان مربوط به ساختار تبلیغاتی داعش قابل شناسایی است را می­توان در این بخش از شماره اول مجله دابق مشاهده کرد:

«مرکز رسانه {داعش} تصمیم دارد که مجله­ای دوره­ای با تمرکز بر موضوعات توحید، منهج، هجرت، جهاد و جماعت منتشر کند.» (Dabiq,issue 1 : 3)

با توجه به این مقدمه که در شماره اول مجله دابق آورده شده است، می­توان فهمید که چه مفاهیمی نشانه­های اصلی گفتمان تبلیغاتی داعش را تشکیل می­دهد. توحید، منهج (طریقت)، هجرت، جهاد و جماعت، اصلی­ترین نشانه­های این گفتمان هستند که در تمامی شماره­های مجله دابق به آنها پرداخته می­شود.

گفتمان تبلیغاتی داعش، نشانه­های متعددی را شامل می­شود که در اینجا به ذکر مهم­ترین این نشانه­ها می­پردازیم و بخش­هایی از مجله دابق را نیز در ارتباط با آن نشانه­ها تحلیل می­کنیم. یکی از این نشانه­ها که داعش از آن برای توصیف دولت­های عرب در جهان کنونی استفاده می­کند، «شرک» است:

«متاسفانه، رفتار شرک آمیز (به شکل خفی و آشکار) در قلب و ذهن رهبران و نخبگان اصطلاحا اسلامی نفوذ کرده است، که این رفتار آنان در تقلید از اعراب ملی­گرا پیش از آنان است». (Dabiq,issue9:15)

بنا به همین شکل از مرزبندی است که داعش هم دول و ملل مسیحی را هجمه تهدیدات و حملات خود قرار می­دهد و هم دول عرب اسلامی را.

همانطور که گفته شد، یکی از اصلی­ترین نشانه­های گفتمان تبلیغاتی داعش،مفهوم «هجرت» می­باشد. در شماره 3 مجله دابق، داعش اینگونه مسلمین در سراسر دنیا را دعوت به هجرت به «دولت الاسلامیه» می­کند:

«بنابراین، هر فرد متخصص و تحصیل کرده مسلمان که تا پیش از این، وظیفه جهاد خود را به بهانه تحصیل شریعت، پزشکی، یا مهندسی و خدمت به به اسلام به واسطه تخصصش، به تاخیر انداخته است، بایستی که اولویت خود را لبیک به هجرت قرار دهد؛ به خصوص اینکه اکنون دستگاه خلافت نیز احیا شده است». (Dabiq,issue3 : 26)

در حقیقت، داعش از این طریق سعی دارد نیروهای جوان و تحصیل کرده مسلمان را که مشغول تحصیل و زندگی در کشورهای غربی و غیر غربی هستند، به واسطه ابزارهای تبلیغاتی خود و با ذکر توجیهات دینی به مهاجرت به سرزمین داعش دعوت کند.

10.            2) دال مرکزی گفتمان:

دال مرکزی گفتمان، عصاره گفتمان و نقطه کانونی آن می­باشد که دیگر نشانه­ها، به واسطه وجود آن معنا می­یابند. دال مرکزی گفتمان تبلیغاتی داعش را می­توان مفهوم «خلافت» دانست. در سراسر شماره­های این مجله، سعادت و کرامت مسلمین به برپایی و احیای خلافت گره خورده است و مسلمین می­توانند به برکت برپایی آن به جایگاه واقعی خود در جهان معاصر دست پیدا کنند. در اینباره آمده است:

«زمان آن فرا رسیده است که نسل­هایی که در حال غرق شدن در اقیانوس خفت و رسوایی بودند، با شیر حقارت تغذیه می­شدند، زیر یوغ انسان­های فاسد بودند – پس از خواب طولانی در غفلت –  قیام کنند». (Dabiq,issue 1 :8)

«خورشید جهاد طلوع کرده است. اخبار خوبی به گوش می­رسد و نشانه­های پیروزی در حال نمایان شدن است». (Dabiq,issue 1 :8)

امیر المؤمنین می­فرماید:

«بزودی، به خواست خداوند، روزی خواهد رسید که مومنین به مانند سروران به هر کجا که بخواهند می­روند، افتخار نصیب آنان خواهد شد، مورد احترام واقع خواهند شد، سرشان را بالا می­گیرند و کرامت آنان حفظ خواهد شد.» (Dabiq,issue 1 :8)

بنابراین،خلافت در این منظومه معنایی به آن پایه است که احیای آن به معنای سربلندی مسلمین و رسیدن ایشان به کرامت واقعی است و مفاهیمی همچون جهاد، هجرت، منهج و غیره، حول محور آن موضوعیت می­یابد.

در حقیقت، با احیای خلافت است که مسلمین در سراسر دنیا می­توانند به دولت الاسلامیه هجرت کرده و از یوغ کفر و طاغوت رهایی یابند. در خلافت، رفتارهای شرک­آمیز به چشم نخواهد خورد و خلیفه تنها از خداوند اطاعت می­کند و با کفار و مشرکین در سایه برپایی خلافت مبارزه خواهد شد. تاثیر احیای خلافت در سرزمین شام بر روحیه مجاهدین در بنگال و دیگر نقاط جهان اینگونه توصیف شده است:

«بنابراین، به لطف خداوند، خلافت در اول رمضان 1436 در سرزمین شام احیا شد. طلوع خورشید خلافت و پویش رسانه­ای تاثیرگذار آن نور امید را در قلب مجاهدین جوان در بنگال تابید؛ همانطور که امید را در دل دیگر مجاهدین در سراسر جهان زنده کرد». (Dabiq,issue12 : 39)

11.            3) منازعه و خصومت:

گفتمان حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش، به وجه بارزی خصومت موجود در نظام معنایی داعش را بازتاب می­دهد. حتی در نام این مجله نیز پیش بینی جنگ با کافران نهفته است. در شماره اول این مجله در خصوص علت نام گذاری این مجله اینگونه آمده است:

«نام این مجله از منطقه­ای در شمال حلب که دابق نام دارد بر گرفته شده است، که حلب نیز در شام واقع شده است ... یکی از بزرگترین جنگ­های بین مسلمین و مسیحیان در آنجا در خواهد گرفت». (Dabiq,1 : 4)

بنابراین، خصومت موجود در ساختار تبلیغاتی داعش را می­توانیم حتی در نام این مجله نیز تشخیص دهیم. همچنین، در تمامی شماره­های مجله دابق، قسمتی به نام «دولت الاسلامیه در کلام دشمن» وجود دارد. در این خصوص می­توان گفت، بنا به تعبیر داعش از غیر، تقریبا تمامی دولت – ملت­های موجود در دنیا در دایره کفار قرار می­گیرند و داعش مسئولیت مبارزه با آنان و برچیدن بساط کفر در سراسر جهان را بر عهده گرفته است.

خصومت و غیریت­سازی یکی از مهم­ترین و اساسی­ترین نشانه­های گفتمان تبلیغاتی داعش است که به اشکال مختلف در شماره­های متعدد مجله دابق بازنمایی می­شود. به عنوان مثال یکی از مفاهیم اسلامی که در این مجله به منظور بر حق نشان دادن خود و باطل جلوه دادن دیگر ادیان به کار گرفته می­شود، مفهوم «مباهله» است. در اینباره در این مجله اینگونه آمده است:

«مباهله برای مشرکینی است که ادعا دارند که آنها به واسطه مذهبشان هدایت یافته­اند. خداوند مباهله را برای یهودیان امر فرموده است: {بگویید: شما یهودی هستید، اگر شما ادعا دارید که یاران خداوند هستید و از دیگر انسان­ها متفاوت هستید، پس آرزوی مرگ کنید، اگر که در ادعای خود صادق هستید}. در حقیقت این درخواست مرگ از خداوند برای این است که بفهمیم کدام دین در گمراهی و خطا است؛ اگر شما (یهودیان) مدعی هستید که بر راه حقیقت هستید، این دعا به شما آسیبی نمی­رساند. اما یهودیان از این دعوت عقب نشستند».(Dabiq,issue2 : 21)

در اینجا داعش غیریت خود با یهودیان و دولت اسرائیل را با استناد به آیات الهی توجیه می­کند. نکته قابل توجه در اینباره این است که غیریت­سازی در حقیقت مهم­ترین ابزار داعش برای هویت بخشی به خود است. در این مجله، داعش مردم را به مبارزه با کسانی که در راه دین قرار گرفته­اند فرا می­خواند و اینکه معیار آنان برای دشمنی، دینشان باشد و پیرو مرزهای ملی نباشند و به این منظور به آیاتی از قرآن نیز استناد می­کند:

«به مسلمین فرمان داده شده است که با هر کسی که بر سر راه دینشان قرار گرفته است مبارزه کند و این حکم سرلوحه اعمال تمام مسلمین است. مسلمین نبایستی دایره شمول دین را به محدود به مرزهای ملی کنند. {خداوند است که پیامبر خود را با هدایت و مذهب حقیقت ارسال کرد تا آن را بر تمامی ادیان دیگر برتری بنهد، حتی اگر که مشرکین با آن مخالفت ورزند} (توبه /33). {و با آنان مبارزه کن تا زمانی که فتنه از بین برود و تا زمانی که دین، تنها دین خداوند باشد. و اگر آنها سعی در متوقف کردن تو داشتند، بدان که قطعا خداوند به اعمال آنان بینا است.}» (الانفال / 39)

در شماره 11 مجله دابق مقاله­ای تحت عنوان «از جنگ احزاب تا جنگ ائتلاف­ها» به چاپ رسیده است که در آن دایره دشمنان دولت الاسلامیه به شکل وسیع مورد شناسایی قرار می­گیرد و این غیریت­سازی در چنین سطحی، زمینه لازم برای حملات تروریستی داعش در بسیاری از دولت – ملت­ها را فراهم می­کند. در این مقاله از ائتلاف ضد داعش، به نام «ائتلاف جنگجویان» نام برده می­شود:

«ائتلاف تازه شکل گرفته برای عراق و سوریه، رسما شامل کشورهای زیر می­شود:

آلبانی، اتحادیه عرب، استرالیا، اتریش، بحرین، بلژیک، بوسنی و هرزگوین، بلغارستان، کانادا، کرواسی، قبرس، جمهوری چک، دانمارک، مصر، استونی، اتحادیه اروپا، فنلاند، فرانسه، گرجستان، آلمان، یونان، مجارستان، ایسلند، عراق، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، اردن، کوزوو، کویت، لتونی، لبنان، لیتوانی، لوکزامبورگ، مقدونیه، مولدووا، مونته نگرو، مراکش، هلند، نیوزیلند.

همچنین، کمپین­های دیگری نیز به منظور مبارزه با دولت الاسلامیه تشکیل شده است که با عنوان­های دیگری برای این منظور تلاش می­کنند:

نروژ، عمان، پاناما، لهستان، پرتغال، قطر، جمهوری کره (کره جنوبی)، رومانی، عربستان سعودی، صربستان، سنگاپور، اسلواکی، اسلوونی، سومالی، اسپانیا، سوئد، تایوان، ترکیه، اوکراین، امارات متحده عربی، و ایالات متحده.

در نهایت این سه کشور بیشترین اتحاد را با آمریکا برای مبارزه با داعش دارند: ایران، سوریه و روسیه.» (Dabiq,issue 11 : 47)

بنابراین، داعش با اعلام نام کشورهایی که کمر به مبارزه بر علیه داعش بسته­اند، سعی دارد تا مخاطبان خود را به مهاجرت و مبارزه بر علیه حکام کفر فرا بخواند. در حقیقت، همین غیریت­سازی و نشان دادن خطر «دیگری» است که سبب می­شود که پیروان داعش احساس اتحاد کرده و هویت واحدی را برای خود متصور شوند و مطابق فرمان­های خلیفه ، وبا نادیده گرفتن احساسات ناسیونالیستی، بر علیه کشور خود و دیگر دولت – ملت­های جهان، که مصداق سرزمین کفر قرار می­گیرند، عملیات­های تروریستی انجام دهند.

12.            4) زنجیره هم ارزی گفتمان:

زنجیره هم ارزی در یک گفتمان، طیفی از نشانه­ها است که به واسطه منطق ساده سازی در یک زنجیره هم ارزی قرار گرفته­اند. با قرار گرفتن این زنجیره هم ارزی در غیریت با یک زنجیره تفاوت، هویت شکل می­گیرد.

در این بخش قصد داریم نشانه­هایی را که در گفتمان حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش، در یک زنجیره هم ارزی قرار می­گیرند را با استناد به محتوای مجله دابق شناسایی کنیم. خلافت، امامت، هجرت، جهاد، مجاهدین، سربازان دولت الاسلامیه، حکمت و سیل (در خصوص دولت الاسلامیه یا مباهله)، از جمله مهم­ترین نشانه­هایی هستند که در کنار یکدیگر، زنجیره هم ارزی حاکم بر ساختار تبلیغاتی داعش را تشکیل می­دهند. در بخش بعد اشاره خواهد شد که این زنجیره هم ارزی چگونه در تخاصم با یک زنجیره تفاوت قرار می­گیرد.

«امامت» از مهم­ترین نشانه­های این زنجیره هم ارزی است که در شماره اول این مجله، ضرورت و ویژگی­های امام، اینگونه مورد بررسی قرار گرفته است:

القرتوبی فرموده است:

 "تعدادی از رهبران دینی استدلال کرده­اند که امام بایستی فردی عادل، خوش رفتار و با تقوا باشد و از توانایی لازم برای به انجام رسانیدن وظایف خود برخوردار باشد. {آنها همچنین آورده­اند} که این چنین امامی کسی است که پیامبر مسلمین را امر کرده است که بر علیه آن شورش نکنند." (Dabiq,issue 1 : 22)

این شکل از رهبری و امامت در تقابل با شیوه حکمرانی رایج در دنیای امروز، یعنی دموکراسی، قرار می­گیرد. دیگر دال مهم در این زنجیره هم ارزی، «هجرت» می­باشد. به منظور فهم این نشانه در این زنجیره هم ارزی، بخش­هایی از مجله دابق که به این مفهوم پرداخته شده است را می­آوریم:

پیامبر می­فرمایند:

"تا زمانی که جهاد باشد، هجرت نیز متوقف نخواهد شد. به عبارت دیگر، هجرت تا زمانی که کفر در حال جنگ با ما است متوقف نخواهد شد.

به این دلیل که تقریبا هیچ پناهگاه امنی در روی زمین برای مجاهدین باقی نمانده است، سرزمین ایده­آل برای هجرت، سرزمینی است که مجاهدین بتوانند عملیات­های خود را بدون تهدیدات یک دولت پلیسی قدرتمند به انجام برسانند." (Dabiq,issue 1 : 36)

همچنین در یکی از شماره­های این مجله، در مقاله­ای تحت عنوان «و بیا به سرزمین اسلام»، با آوردن احادیثی از پیامبر، جوانان مسلمان را دعوت می­کند که از سرزمین کفر به دولت الاسلامیه مهاجرت کنند:

رسول اللهa فرموده است:

«الله (عز وجل) هیچ عملی را از مشرک پس از اسلام آوردنش قبول نمی­کند، تا زمانی که آن فرد، از سرزمین مشرکین به سرزمین مسلمین مهاجرت کند» (Dabiq,issue 8 : 29)

بنابراین، «هجرت» و دعوت مسلمین طرفدار داعش در سراسر جهان به مهاجرت به دولت الاسلامیه، از مهم­ترین نشانه­های زنجیره هم ارزی در گفتمان تبلیغاتی داعش است که در مجله دابق به خوبی انعکاس داده شده است.

در این مجله، کسانی را که تحت فرمان داعش دست به عملیات­های تروریستی می­زنند، تحت عنوان «برادر»، «مجاهد» ،«سربازان دولت الاسلامیه» و «شوالیه­های شهادت» خطاب می­کنند،که این مفاهیم دارای بار ارزشی قابل توجهی می­باشند و خطاب این مبارزین با چنین عناوینی، سبب هویت بخشی به آنان در راستای اهداف تبلیغاتی داعش می­شود.

13.            5) زنجیره تفاوت گفتمان:

منظور از زنجیره تفاوت، مجموعه­ای از نشانه­هایی است که در تخاصم با زنجیره هم ارزی قرار می­گیرد. این زنجیره تفاوت برای زنجیره هم ارزی دو کارکرد متضاد دارد. از یک سو، سبب هویت بخشی به زنجیره هم ارزی می­شود و از دیگر سو همواره در پی ساختارشکنی زنجیره هم ارزی و از بین بردن هژمونی آن است.

زنجیره تفاوت گفتمان تبلیغاتی داعش که در تخاصم با زنجیره هم ارزی آن قرار می­گیرد، در محتوای مجله دابق به خوبی قابل مشاهده است. شرک، مشرک، بدعت، امامان کفر در غرب، دجال، جنگ ائتلاف­هاو مرتد، از جمله مهم­ترین نشانه­هایی هستند که زنجیره تفاوت را در برابر زنجیره هم ارزی گفتمان تبلیغاتی داعش تشکیل می­دهد. این مفاهیم در سراسر شماره­های این مجله قابل مشاهده هستند. همانطور که گفته شد، مهم­ترین دلیل استفاده از این مفاهیم، نقش اساسی است که این مفاهیم در هویت بخشی به داعش دارند. داعش سعی دارد با استفاده از این نشانه­ها، نیروهای خودی را متحد کند و آنان را نسبت به دارا بودن هویتی در برابر یک غیر آگاه سازد. این زنجیره تفاوت همچنین می­تواند مهم­ترین انگیزه اقدامات تروریستی برای پیروان داعش باشد.

«شرک»، یکی دیگر از مهم­ترین نشانه­هایی است که توسط داعش به منظور اشاره به کشورهای اسلامی کنونی به کار گرفته می­شود. در مجله دابق، پس از تعریف توحید، وضعیت کشورهای مسلمان در ارتباط توحید اینگونه توصیف می­شود:

"با اینحال که قربانیان جاهلیت در شبه جزیره عربستان، شکی در این ندارند که تنها خداوند است که صاحب قدرت، دانایی، و مالکیت مطلق است؛ با اینحال آنان در اشکال مختلف مرتکب شرک می­شوند. این اشکال شامل، قائل شدن اعتبار جزئی برای فال بینی طالع بینان، اختصاص دادن سهمی از غلات و احشام به بت­ها، و ادعای اینکه بت­ها از قدرت شفاعت برای آنان در نزد خداوند برخوردارند، می­شود." (Dabiq,issue 9 : 15)

بنابراین،در کمپین تبلیغاتی داعش،کشورهای غربی با نام «کفر» و کشورهای اسلامی با نام «شرک»،و مردم آنها با عنوان«مشرک» خطاب می شوند.

بدعت در منطق تبلیغاتی داعش، شامل هر گونه انطباق دادن خود با دنیای سرمایه­داری کنونی در کشورهای اسلامی است. در یکی از مجلدات این مجله، اینگونه راجع به یکی از انواع بدعت در جوامع اسلامی کنونی آمده است:

"نخبگان سلفی بشدت در خصوص بدعت «ارجاء» هشدار داده­اند ... در این شکل از بدعت تعداد بسیار زیادی از مسلمین، انجام اعمال روزانه مذهب خود را رها می­کنند و به جای آن، درگیر تجارت دنیوی  – و بدتر از آن اعمال جاه طلبانه – می­شوند. آنها حتی از یادگیری مذهب نیز سر باز می­زنند و به جای آن صرفا بر یادگیری دانش دنیوی متمرکز می­شوند."(Dabiq,issue 8: 39)

لذا «بدعت» در کنار دیگر نشانه­های متخاصم گفتمان داعش، زنجیره تفاوت این گفتمان را تشکیل می­دهد. بدعت در تقابل با برداشت سلفی از دین در گفتمان تبلیغاتی داعش قرار می­گیرد.

همچنین در مقاله­ای در شماره 14 این مجله، رهبران دولت ملت­های غربی را «امامان کفر» می­نامد و به پیروان داعش در این کشورها، فرمان قتل آنان داده می­شود. در این شماره همچنین روسای جمهور و سردمداران کشورهای دینی «برادری مرتدین» نامیده می­شوند که بایستی بر علیه تمامی آنان جنگید؛ زیرا که آنان با «مصلحت اندیشی» در عرصه بین الملل،ارتداد و بدعت در دین را پایه­گذاری کرده­اند.

14.            6) استعاری سازی:

در ساختار تبلیغاتی داعش، استعاری سازی فضای موجود به وضوح مشاهده می­شود. در حقیقت اصل این جریان نیز، نوعی استعاری سازی و به وجود آوردن فضایی استعاری در دنیای مدرن است. به وجود آمدن این فضای استعاری سبب می­شود که تضادها و نقایص موجود در این گفتمان نادیده گرفته شود و لذا اعتقاداتی از سوی طرفداران داعش مورد پذیرش و مبنای عمل قرار گیرند که در شرایط عادی حاضر به پذیرش آنها نبوده­اند.

در شماره 2 این مجله، به منظور استعاری ساختن فضای موجود، از استعاره سیل در عصر حضرت نوح استفاده شده است که بر این اساس، انسان­ها یا بایستی در دنیا همراه با کفار بمانند و در دریای جهل و کفر غرق شوند و یا با داعش همراه شده و نجات پیدا کنند:

«در میان ایدئولوژی­های آلوده که مردم تمامی دنیا را درگیر خود ساخته است، و توسط حکومت­های استبدادی کفار اداره می­شوند، نکته شایان توجه این است که مردم بایستی انتخاب کنند که دنباله­روی حقیقت باشند و یا سوار بر امواج دروغ و خرافه بشوند.» (Dabiq,issue2: 5)

استفاده از مفاهیمی همچون «مباهله» ،تشبیه «ائتلاف ضد داعش» به جنگ احزاب، «خلافت» وغیره، در مجله دابق ، نمایانگر استعاری سازی فضا در دنیای مدرن امروزی است.

15.            7) هویت در ساختار تبلیغاتی داعش:

هویت در یک نظام گفتمانی، خاصیت رابطه­ای بودن دارد. به این معنا که یک پدیده (در اینجا داعش) به واسطه رابطه­اش با «غیر» هویت می­یابد. مشخصات غیر در نظام تبلیغاتی داعش را در بخش زنجیره تفاوت این گفتمان به تفصیل توضیح دادیم.

هویت طرفداران داعش در ساختار تبلیغاتی داعش اینگونه توصیف می­شود که این هویت واحد از سویی در تقابل با «مشکرین» قرار می­گیرد – که این مشرکین کشورهای مسلمانی هستند که در دنیای امروز تن به مصلحت داده­اند – و از سوی دیگر نیز در تقابل با دنیای کفر قرار می­گیرند که این کفار، رهبران کشورهای غربی هستند که مسلمین واقعی (طرفدار داعش) موظف هستند که با تمام قوا و در هر کشوری که هستند صفحه روزگار را از وجود این مشرکین پاک کنند. این مسلمین تحت امر خلیفه هستند که خلیفه نیز به نوبه خود در دولت الاسلامیه حکومت می­کند و رهبری جهان اسلام بر عهده اوست.

16.            8) قابلیت دسترسی گفتمان تبلیغاتی داعش:

گفتمان تبلیغاتی داعش بنا به دلایلی توانست – به خصوص در غرب – از قابلیت دسترسی بالایی بهره­مند شود. یکی از مهم­ترین ویژگی­های جهان مدرن، افسون­زدایی از جهان هستی و مواجهه انسان با دنیای اجتماعی سخت و بی­روح است که در آن، سازوکارهای جهان سنتی از بین رفته است و منطق بازار حاکم شده است. در چنین زیست جهانی، انسان مذهبی خود را در جهانی می­بیند که در آن اعتقادات مذهبی­اش شدیدا در معرض تهدید است و لذا هنگامی که داعش با سازوکار تبلیغاتی خود، ندای بازگشت به سلف صالح را سر می­دهد، احتمال اینکه انسان مسلمان در کشورهای غربی -  و حتی کشورهای شرقی – دعوت آن را لبیک بگوید افزایش می­یابد. این آری گفتن به دعوت داعش به دو شکل ظهور می­کند؛ نخست اینکه فرد مسلمان به دولت الاسلامیه هجرت می­کند و از دارالکفر به دارالاسلام پناه می­برد، و دیگر اینکه فرد مسلمان بنا به دعوت داعش، با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی­اش، در همان سرزمین خود دست به عملیات­های تروریستی می­زند. درمجله دابق، اصل «انتخاب آزاد» که در دنیای معاصر به عنوان اصلی بهنجار مورد پذیرش قرار گرفته است منتفی تلقی می­شود، که این موضوع، با توجه به اینکه آزادی در انتخاب سبب بسیاری از ناهنجاری­ها در دنیای امروز شده است، سبب افزایش قابلیت دسترسی گفتمان ساختار تبلیغاتی داعش می­شود:

«بنابراین، تا زمانی که به شرایط آرمانی تحقق امور به شکل اسلامی بازگردیم، این بر عهده ماست که با همکاری یکدیگر از شر اصل «انتخاب آزاد» رهایی یابیم، و مردم را با فراخواندنشان به پیروی از آرزوهای نفسانی شان – چه از طریق دعوت مستقیم به «انتخاب آزادانه» و چه از طریق اشاره غیر مستقیم به آن – فریب ندهیم.»  ( Dabiq,issue2: 11)

وجود چنین متنی در ساختار تبلیغاتی داعش سبب می­شود که انسان­هایی که در سراسر جهان دچار ناهنجاری­های ناشی از آزادی­های موجود در دنیای سرمایه­داری هستند، مجذوب محتوای تبلیغاتی داعش شوند و لذا قابلیت دسترسی این گفتمان در دنیای کنونی افزایش یابد.

17.            9) سوژه و موقعیت سوژگی

به نظر می­رسد، تعبیری که لاکلا و موف در خصوص انسانها در دنیای معاصر دارند (موقعیت سوژگی) به خوبی در خصوص مخاطبان ابزار تبلیغاتی داعش قابل تعمیم باشد. در این ساختار تبلیغاتی، این انسان­ها و مخاطبان نیستند که مشخص می­کنند که چه باوری داشته باشند و چه عملی را به انجام برسانند؛ بلکه عقاید و نحوه عمل بر اساس آنها، به طور مستقیم به آنها تلقین می­شود؛ لذا می­توان مخاطبان سازوکار تبلیغاتی داعش را به خوبی به «موقعیت سوژگی» تعبیر کرد. اعمالی همچون «هجرت»، «جهاد»، «قتل امامان کفر» و ... توسط ساختار تبلیغاتی داعش به مخاطبان القا می­شود و مخاطبان صرفا پذیرنده و اجرا کننده این فرامین هستند.

18.          نتیجه­گیری:

در پایان می­توان نتیجه­گیری کرد که مولفه­های اصلی اندیشه داعش را می­توان به خوبی در ساختار تبلیغاتی داعش مشاهده کرد. در این سیستم تبلیغاتی، از مفاهیم و فنون معنایی متعددی به منظور به کنش واداشتن مخاطب استفاده شده است. استعاری سازی فضای موجود، غیریت­سازی شدید میان خود و دیگری، استفاده مکرر از آیات و روایات دینی به منظور توجیه احکام ایراد شده، و استفاده از نمادها و نشانه­های مربوط به اسلام اولیه، از مهم­ترین ویژگی­های ساختار تبلیغاتی داعش می­باشد که این سیستم سعی دارد تا با استفاده از آنها، مخاطب را نسبت به پذیرش اعتقادات خاص و یا گام برداشتن در جهت عملی خاص متقاعد کند. در این سیستم فکری، غیریت­سازی در ابعاد وسیع­تری نسبت به تمامی گروه­های سلفی پیشین صورت می-گیرد. این ساختار تبلیغاتی با مفهوم شرک، کشورهای مسلمان را در غیریت  با خود قرار می­دهد و با مفهوم کفر، رهبران کشورهای غربی را به عنوان خصم خود شناسایی می­کند. همچنین، به این سبب که داعش با استفاده از ابزارهای قوی تبلیغاتی سعی دارد تا جوانان را در کشورهای غربی و نیز در کشورهای حوزه خاورمیانه، به سمت خود جلب کند، این کشورها نیازمند هستند تا علاوه بر اتحاد نظامی علیه داعش، این مقابله با داعش را به زمینه-های فرهنگی، تبلیغاتی و دینی نیز گسترش دهند. جوانان در دنیای امروز شدیدا نیازمند شناخت و بازیابی هویت خود در یک جهان مدرن هستند و چنانچه رهبران دینی و سیاسی نتوانند فضایی را چه به لحاظ فکری و فرهنگی، و چه به لحاظ مادی و فیزیکی فراهم کنند تا جوانان بتوانند به هویت مذکور دست یابند، قابلیت دسترسی گفتمان­های رادیکالی همچون گفتمان تبلیغاتی داعش در میان جوانان بسیار افزایش می­یابد. دیگر موضوع مهمی که در اینباره بسیار حائز اهمیت است این است که هسته مرکزی داعش، چه در نظر و چه در کردار، «خشونت» است. آن­ها سعی دارند تا قواعد و احکام دینی را با اجبار و خشونت به مردم عرضه کنند. لذا ما بایستی نسبت به این توطئه علیه دین اسلام هشیار باشیم و هم با کار فرهنگی و هم در عمل با این جریان مبارزه کنیم و چهره واقعی دین اسلام را، که همانا صلح و عدالت است، به جهانیان عرضه کنیم.

1.  آقاگل­زاده، فردوس. (1386). تحلیل گفتمان انتقادی و ادبیات. SID.
2.  بشیریه، حسین. 1385.تحلیل گفتمان دریچه­ای برای کشف ناگفته­ها. تهران: دانشگاه امام صادقb، چاپ چهارم.
3.  میرفخرایی، تژا. (1383). فرایند تحلیل­گفتمان. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه­ها.
4.  فرکلاف، نورمن (1379).تحلیل گفتمان انتقادی. ترجمه: پیران و همکاران. تهران: مرکزمطالعات و تحقیقات رسانه­ها.
5.  یارمحمدی، لطف الله. (1383). گفتمان­شناسی رایج و انتقادی. تهران: هرمس.
6.  تاجیک، محمدرضا؛ گفتمان، پادگفتمان و سیاست، تهران: موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، 1383، چاپ اول.
7.  دو سوسور،فردینان. دوره زبان شناسی عمومی، ترجمه کورش صفوی ،تهران: هرمس، 1378.
8.  دو سوسور،فردینان. «مبانی ساخت گرایی در زبان شناسی» در ساخت گرایی، پسا ساخت گرایی و مطالعات ادبی،ترجمه فرزان سجودی ،تهران: هرمس، 1370.
8. دیانت، محسن و روشن چشم، حامد؛ «آثار و پیامدهای حضور و ظهور گروه‌های افراطی در تحولات امنیتی غرب آسیا در بستر جهانی شدن (با تاکید بر داعش)»، فصلنامه راهبرد سیاسی، سال 1، شماره 1، تابستان، 1396
9.   De-Vos, (2003), Discourse theory and the study of idealogical (trance) - formation: analyzing social democratic revisionism. In journal of pragmatics.
10.                Howarth, D. Noarval, A. Stavrakakis, G, (2000), Discours theory and political analysis, Manchester: Manchester university press.
11.                Jurgensen, M and phillips, (2002) Discourse analysis as theory and method, London: sage publications.
12.                Laclau, E and Mouffe, C, (2001), Hegemony and socialist strategy, London: sage publications
13.                Laclau, E and Mouffe, C. (2002), Recasting Marxism in James martin:Antonio Gramsci, Critical Assessment of leading Political Philosophers,London: Voutledge.
14.                Laclau, E, (1990) New reflections on the vevolution of our time, London: sage publications.
15.                Smith, Anna Marie, Laclau and Mouffe, (1998). The radical democratic imaginary, London: Routledge publication.
Dabiq magazines:
16.                isis-isil-islamic-state-magazine-Issue-1-the-return-of-khilafah
17.                isis-isil-islamic-state-magazine-issue+9-they-plot-and-allah-plots-sex-slavery
18.                isis-isil-islamic-state-magazine-Issue-3-the-call-to-hijrah
19.                islamic-state-isis-isil-dabiq-magazine-issue-12-just-terror
20.                isis-isil-islamic-state-magazine-Issue-2-the-flood
21.                Issue 11 - From the battle of Al-Ahzab to the war of coalitions
22.                isis-isil-islamic-state-magazine-issue+8-sharia-alone-will-rule-africa
23.                Dabiq-Issue-14
24.                The link of the Dabiq magizines: